ضرب المثل «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» یکی از آن جملاتی است که در فرهنگ فارسی به کار میرود و معنایی عمیق و قابل تأمل دارد. این ضربالمثل در واقع به ما یادآوری میکند که گاهی اوقات برای جلوگیری از تنش و جلب توجه منفی، بهتر است با رفتار و ظاهر دیگران هماهنگ باشیم. به عبارت دیگر، وقتی که در جامعهای زندگی میکنیم که یک هنجار و یا عرف خاصی دارد، بهتر است تا جایی که ممکن است خود را با آن هنجارها سازگار کنیم تا از خطرات و مشکلات احتمالی در امان بمانیم.
ریشه و داستان ضرب المثل خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
این ضربالمثل ریشه در فرهنگ اجتماعی انسانها دارد. از گذشتههای دور، زندگی اجتماعی انسانها به گونهای بوده که افراد برای بقا و پیشرفت، مجبور بودند خود را با قوانین و هنجارهای جامعهای که در آن زندگی میکردند، هماهنگ کنند. اگر کسی بر خلاف جریان غالب حرکت میکرد، ممکن بود مورد بیمهری و حتی طرد شدن قرار گیرد. ریشهی این ضربالمثل از داستان زیر میآید:
روزی روزگاری، بلایی از آسمان بر سر شهری نازل شد که تمامی ساکنان آن را به جز یک نفر، که پیش از وقوع این حادثه به روستای خود رفته بود، دچار دیوانگی کرد. وقتی او پس از چند روز به شهر بازگشت، با منظرهای عجیب و غریب مواجه شد؛ تمامی مردم شهر عقل خود را از دست داده بودند و او تنها فرد عاقل باقیمانده بود.
مردم شهر که عقلشان را از دست داده بودند، در حالت عجیبی به سر میبردند: لباسهای خود را درآورده و به شکل دیوانهواری در خیابانها میرقصیدند و از دیوارها بالا میرفتند. مرد عاقل که از دیدن این صحنهها شگفتزده شده بود، گوشهای ایستاد و با حیرت به اطراف خود نگریست. بعد از چند لحظه، یکی از دیوانگان متوجه شد که او برخلاف دیگران لباس بر تن دارد. این موضوع باعث شد که دیوانه به سمت او بیاید و با نگاهی عجیب و پر از تعجب به او خیره شود.
دیوانه با دیدن او ناگهان فریاد زد: «هی، دیوانه را ببینید… هی، دیوانه را!» صدای او دیگران را به سمت مرد عاقل کشاند و آنها نیز یکصدا او را دیوانه خطاب کردند.
مرد عاقل که چارهای برای رهایی از این وضعیت نمیدید، ناچار شد تا برای نجات جان خود همانند دیوانگان رفتار کند. او لباسهایش را درآورد و مانند بقیه شروع به رفتارهای دیوانهوار کرد. سپس او هم با صدای بلند فریاد زد: «هی، دیوانه را… هی، دیوانه را!» وقتی دیوانگان دیدند که او نیز مثل آنها رفتار میکند، از تعقیب و اذیت او دست برداشتند. مرد عاقل نیز به محض یافتن فرصتی، از شهر گریخت و به سرعت آنجا را ترک کرد.
معنای ضربالمثل
داستانهای مختلفی ممکن است به عنوان مثال برای این ضربالمثل مطرح شوند، اما یکی از معمولترین مثالها میتواند از زندگی روزمره باشد: تصور کنید در یک جمعی قرار دارید که همه افراد آن، نوعی خاص از پوشش یا رفتار را رعایت میکنند. اگر شما به شکلی کاملاً متفاوت ظاهر شوید، ممکن است توجه ناخواستهای به خود جلب کنید که میتواند به رسوایی یا نارضایتی منجر شود. به همین دلیل، مردم معمولاً توصیه میکنند که «همرنگ جماعت» شوید تا بتوانید از این گونه مشکلات دوری کنید.
این ضربالمثل به ما میگوید که گاهی اوقات بهترین راه برای جلوگیری از مشکلات، این است که خود را با محیط اطراف هماهنگ کنیم. این به معنای از دست دادن هویت یا فردیت نیست، بلکه بیشتر یک استراتژی برای کاهش تنشها و حفظ آرامش در یک جمع یا جامعه است. در نهایت، «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» به ما یادآور میشود که در بسیاری از موارد، تطابق با محیط و رفتارهای اجتماعی میتواند ما را از مشکلات و سختیهای غیرضروری دور نگه دارد، اما این به معنای کنار گذاشتن اصول و ارزشهای فردی نیست، بلکه انتخاب زمانی مناسب برای ابراز آنهاست.