آنچه دیگران می خوانند:
چندی پیش مرد جوانی به کلانتری تهران رفت و گفت که دزدی به مادرش حمله کرده و او را به کما برده است. وی تصریح کرد: مادرم پس از فوت پدرم تنها در خانه خود زندگی می کرد اما امروز (روز حادثه) که برای عیادت به خانه او رفتم با جسد نیمه بلند مادرم مواجه شدم. سر و صورتش غرق خون بود و از هوش رفت. او را به بیمارستان بردم، اما پزشکان گفتند که بر اثر ضربه شدیدی که به سرش وارد شده، به کما رفته است. پس از بررسی منزل متوجه سرقت طلاهای مادرم شدم و ظاهرا سارق وارد منزل وی شده و پس از ضرب و شتم مادرم اقدام به سرقت از آنجا کرده است.
با اظهارات این مرد پرونده ای در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران تشکیل و تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی برای شناسایی سارق آغاز شد. در حالی که تحقیقات ادامه داشت، زن سالخورده به طور معجزه آسایی به هوش آمد و از خطر نجات یافت. وی در تحقیقات از اسرار سرقت خونین خانه اش فاش کرد و گفت که سارق خواهر شوهرش بوده است.
وی توضیح داد: روز حادثه عروسم که سال ها با او درگیر بودم به خانه ام آمد. او اختلافات قدیمی را مطرح کرد و با هم دعوا کردیم و مرا کتک زد و در نهایت با مجسمه به سرم زد و از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم و متوجه شدم که حدود 3 هفته در کما بودم. بعد از این ماجرا عروسم طلاهایم را دزدید و النگوهایم را با قیچی برید و فرار کرد.
بر اساس اظهارات این زن، خواهر شوهرش تحت تعقیب بود، اما متواری و به یکی از شهرها گریخت که بعداً شناسایی و دستگیر شد. فکر می کرد مادرشوهرش را کشته و به همین دلیل فرار کرد.
وی پس از دستگیری گفت: مادرشوهرم از ابتدا مخالف ازدواج من و پسرش بود و من را بسیار اذیت می کرد. حتی یک بار مرا کتک زد و به شدت مجروحم کرد. به همین دلیل از او کینه توز بودم تا اینکه روز حادثه برای انتقام به سراغش رفتم. آن روز مادرشوهرم را زدم و طلاهایش را دزدیدم و وقتی از خانه بیرون رفتم فکر کردم او را کشته ام. به همین دلیل با شوهرم دعوای ساختگی کردم و با عصبانیت از خانه بیرون رفتم و به یکی از شهرها گریختم و در این مدت فکر می کردم قاتل هستم و وجدانم مرا می خورد تا اینکه دستگیرم کردند و متوجه شدند که او زنده بود
بر اساس این گزارش، عروس انتقام جو با صدور قرار قانونی دستگیر و در اختیار ماموران اداره آگاهی تهران قرار گرفت.