نکته ضرب المثلی که نگاه کردم این بود که نگاه نکنم
جمله ای که پیدا کردم این است که نگاه نکنم: این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی به دنبال چیز کمیاب یا شاید کمیاب باشد و بیشتر برای چیزهایی مانند انسانیت، عدالت، صداقت، مردانگی … به کار می رود که انگار یکی دنبال این چیزها است به او می گویند: من رفتم. ، هیچ دیدی وجود نداشت
ریشه ضرب المثلی که پیدا کردم Negred نیست
می گویند شیخ زاهد در زمان های قدیم تمام عمر خود را در جستجوی حقیقت هستی و انسانیت و عدالت می گذراند و همیشه شبانه روز چراغی در دست برای رسیدن به آن می کوشید تا عمرش به پایان رسید و یافت. آنچه او به دنبال آن بود پس به شاگردانش گفت: نديدم.
فریدون مشیری نیز در شعر خود این ضرب المثل را می گوید: من تماشا نکردمبه زیبایی آورده است:
من نپرسیدم…
پشت چهار چرخه فرسوده کسی
خطی نوشت:
“من آنجا نبودم.” بیشتر نگاه نکنید، نه!
این بیت کسالت هزاران بار در من تکرار شد.
از این همه گیجی چشمانم گریه کرد.
چون دوستی را جلوی خود قرار دادم.
او را به عرصه حرف و کلام بردم.
به دنبال آب حیاتی هستید؟ در بی نهایت این تاریکی؟
میل به رحمت، عدالت، طلب عشق؟
دوست؟…
و ما برگشتیم «و آن شیخ با چراغ برگشت»
آیا شما – مانند او – می خواهید انسان باشید؟
اگر خسته هستید و می خواهید بدانید:
ما به دنبال تمام لذت جهان هستیم.
انسجام تمام معنای زندگی است.
“هرگز تماشا نکن”
او لیاقت یک مرد را ندارد…
فریدون مشیری
ضرب المثل ستون به ستون به چه معناست؟
ضرب المثل در بقالی کجا رفت؟
ضرب المثل هاله از کجا آمده است؟
این که ضرب المثل همه را متمایز نمی کند یعنی چه؟