جملات زیبای حسین پناهی
دم به کله میکوبد و شقیقه اش دو شقه میشود
بی آنکه بداند
حلقه آتش را خواب دیده است
عقرب عاشق…….
شناسنامه
من حسین ـَـم
پناهی ام
من حسینم , پناهی ام
خودمو می بینم
خودمو می شنفم
تا هستم جهان ارثیه بابامه….
سلاماش و همه عشقاش و همه درداش , تنهائیاش
وقتی هم نبودم مال شما…
اگه دوست داری با من ببین , یا بذار باهات ببینم
با من بگو یا بذار باهات بگم
سلامامونو , عشقامونو , دردامونو , تنهائیامونو
ها؟!
به من بگویید
فرزانگانِ رنگ بوم و قلم
چگونه خورشیدی را
تصویر می کنید
که ترسیمش
سراسر خاک را
خاکستر نمی کند؟
«حسین پناهی»
در انتهای هر سفر
در آیینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم
این خاک تیره ی این زمین
پاپوش پای خسته ام
این سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرین سفر
در آیینه به جز دو بی کرانه ی کران
به جز زمین و آسمان
چیزی نمانده است
گم گشته ام،
کجا ندیده ای مرا؟
«حسین پناهی»
بازیگری را از وقتی شروع کردم که موفق شدم در چشم مخاطبم اولین دروغ زندگی ام را بگویم.
انسان در کجا ریشه دارد ؟
در اندیشه ؟
ظلمات جستجوی ما کجاست ؟
ما مامور ساخت چه محصولی هستیم ؟
نیمه شب
در تاریکی اتاق به این موضوع فکر میکنم
و در چند متری خانه
مادری مهربان
در دهان قاتلی فالگیر که چهارده ماه بیشتر ندارد
پستانک می چپاند
حسين پناهى
باد پرده ها را آرام تکان میدهد
و ما بچه های خوش باور
لب ریز از اضطراب و امید
زوایای نیمه روشن را به هم نشان میدهیم
حسین پناهی
این روزها ” بی ” در دنیای من غوغا میکند !
بی کس ، بی مار ، بی زار ، بی چاره بی تاب ، بی دار ، بی یار ،
بی دل ، بی ریخت ، بی صدا ، بی جان ، بی نوا
بی حس ، بی عقل ، بی خبر ، بی نشان ، بی بال ، بی وفا ، بی کلام
، بی جواب ، بی شمار ، بی نفس ، بی هوا ، بی خود ، بی داد ، بی روح
، بی هدف ، بی راه ، بی همزبان
بی تو ، بی تو ، بی تو . . .
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم …! از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ”
فهمیدم پای ” او ” در میان است …
به ما میگفتند نباید پپسی بخورید، گناه دارد!
وقتی به تهران آمدم، اولین کاری که کردم، از یک دست فروشی یک پپسی گرفتم. درش تالاپ صدا کرد و باز شد. بعد که خوردم دیدم خیلی شیرین است.
آن روز نتیجه گرفتم که گناه شیرین است…
بیراهه رفته بودم
آن شب
دستم را گرفته بود و می کشید
زین بعد همه عمرم را
بیراهه خواهم رفت . . .
پنجره را باز کن
و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر
خوشبختانه
باران ارث پدر هیچکس نیست
نیــــستیـــــــم…
به دنیا می آییم،
عکس ِ یک نفره می گیریم…
بزرگ می شویم، عکس ِ دو نفره می گیریم…
پیر می شویم، عکس ِ یک نفره می گیریم…
و بعد دوباره باز نیـــستیـــم…
وقتی کسی اندازت نیست
دست بـه اندازه ی خودت نزن…
من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم …
یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم
ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه …
و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم
شرم میکنم با ترازوی کودک گرسنه کنار خیابان وزن سیریم را بکشم!
چه اوقات سختی که بر من گذشت
گواه دل ریش من ماه بود
دمی شک نکردیم به شاه راهها
دریغا، دریغا که بیراهه ها راه بود
چشمان تو گل آفتابگردانند
به هر کجا نگاه می کنی
خـــــــــــــــدا آنجاست…
بر می گردم با چشمانم
كه تنها یادگار كودكی منند
آیا مادرم مرا باز خواهد شناخت ؟
حسین پناهی : پیام واتس آپی و تلگرامی از حسین پناهی ، استوری و استاتوس از حسین پناهی، اس ام اس از حسین پناهی، جملات کوتاه و زیبا از حسین پناهی ، پیامک از حسین پناهی
تهیه و گردآوری مجله دلگرم
جهان باورصاد