به گزارش سلام نو به نقل از ایلنا، بامداد یکشنبه 9 مردادماه سال جاری این قتل در خیابان ایرانزمین شهر گرب به مرکز فوریت های پلیسی 110 اعلام شد. پس از حضور مأموران، مشخص شد که دکتر علی محفوی، متخصص بیهوشی و رئیس سابق سازمان پزشکی قانونی کشور که در سال های گذشته سمت های دیگری را به عنوان معاون وزیر بهداشت بر عهده داشت، زمانی که منتظر راننده شخصی خود بود. برو سر کار جلوی در خانه اش مرد ناشناس را کشت.
از آن زمان تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران به دستور سرهنگ علی ولی پور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران تحقیقات برای شناسایی وی را آغاز کردند. مأموران در تحقیقات خود به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد دکتر علی محفوظی در حین انجام یک پروژه کاری با مردی به نام «ح» درگیر شده و گفته می شود که وی به دلیل اختلافات مالی قربانی جنایت شده است.
یازدهم شهریورماه مرکز اطلاع رسانی پلیس از دستگیری قاتلان مرحوم دکتر محفوی خبر داد.
در حیاط مرکزی آگاهی مرکزی تهران بزرگ، در خیابان وحدت اسلامی، در کنار چند متهم دیگر، جوانی لاغر اندام با لباس بازداشت با دستبند به دست ایستاده است.
«الف» که به قول خودش اصالتی ندارد و سواد ندارد، از کودکی در روستا زندگی می کرد و اکنون در شهریار زندگی می کند. وی در پاسخ گفت: با یکی از دوستانم برای گرفتن گواهی به استان زنجان رفتیم. این دوست من یک دوست مهندس بود که آقای محفوظی را می شناخت.» این آقا مهندس من را در زنجان دید و به دوستم گفت که من کاری دارم که این آقا باید برای من انجام دهد.
کسی که ادعا می کند در عمرش هیچ کار خلافی نکرده است، وقتی از شما خواسته شد که یک نفر را بکشید و قبول کردید؟ او می گوید: یک روز آقای مهندس با من و دوستم در رستوران ملاقات کردند و آنجا به ما گفت که با فلانی دعوا کردم و از ما خواست او را بکشیم و در نهایت بعد از اتمام کار دو تا 200 میلیون به ما داد. کار.” تومان. . قبول نکردم، بعد از آن چند بار به من گفت و من اهمیتی ندادم، اما بعد تهدیدم کردند که اگر این کار را نکنم، زن و فرزندم را خواهند کشت.»
وی ادامه می دهد: یک شب با 7-8 نفر به خانه ما آمدند و مرا تهدید کردند که اگر این کار را نکنم همسر و فرزندم را خواهند کشت و دیگر آنها را نخواهم دید. من هم مجبور شدم قبول کنم و قرار شد بعد از سه روز که کار تمام شد، به طارم بروم و پولم را آنجا ببرم».
قاتل دکتر محفوظی در پاسخ به این سوال که اسلحه را از کجا آورده اید؟ وی بیان می کند: آقای مهندس برای من اسلحه تهیه کردند و دو روز قبل از حادثه به من دادند. ده روز قبل از تصادف با هم به محل حادثه رفتیم و او خیابان ها را به من نشان داد و به من گفت که از طارم یک درخت زیتون آورده است تا دکتر را ببرم و به عنوان نشانه ای برای من عنوان کرد که اگر دکتر را از دست بدهم. خانه او را روی این درخت خواهم یافت.»
وی درباره روز قتل می گوید: حدود ساعت 6 صبح بود که سوار ماشین شدم و به آزادی آمدم و از آزادی به سمت خیابان ایران زمین حرکت کردم. آقای مهندس آمار دقیقی از دکتر داشتند و می دانستند ماشین 206 sd کی دنبالش می آید و کی از خانه خارج می شود و وارد ماشین می شود و دقیقا بین ساعت 7:45 تا 8 می دانست که دکتر منتظر است. ماشین رسید و از خانه خارج شد. به خانه دکتر رفتم و حدود 20 دقیقه منتظر ماندم تا او بیرون بیاید.»
تهدید به کشتن کودک
پاز می گوید: “قبل از اینکه ماشه را فشار دهم، مردد بودم و نمی خواستم این کار را انجام دهم. حتی دوربین هم مرا در حال شلیک چند بار اسلحه گرفت.” بلندش می کنم اما برمی گردد و او را زمین می گذارم. حدود سه بار تفنگم را پایین انداختم و نمیخواستم شلیک کنم، اما صحبتهای مهندس را به یاد آوردم که او تهدید کرده بود اگر این کار را نکنم، همسر و فرزندم را میکشم.»
«الف» ادامه می دهد: فردی آمار دقیق دکتر محفوظی را به مهندس داد و مهندس اطلاعات زیادی از دکتر را با جزئیات کامل می دانست. او هم به من گفت در حالی که دکتر منتظر ماشین بود به او شلیک کنم. گلوله اول را زدم و فکر کردم به دکتر اصابت نکرده چون دکتر به سمتم آمد و بعد شلیک دوم را زدم که به دکتر اصابت کرد.»
از او می پرسم پس از تیراندازی چگونه از صحنه قتل دور شدی و «الف» پاسخ می دهد: «مهندس به من گفت بعد از تیراندازی اسلحه را به گوشه ای بینداز و سپس برو.» من هم بعد از شلیک به دکتر اسلحه را دور انداختم. آن را در سبزه رها کردم و از محل حادثه دور شدم. وقتی به خانه رسیدم خیلی مقصر بودم و بعد به خانه یکی از دوستانم رفتم و تا غروب آنجا ماندم».
شب قتل، متهم به تهران می آید تا با اجیر درباره پرداخت حقوقش صحبت کند.» از او می پرسم اگر تهدیدت کرده اند چرا به پلیس آگاهی نرفتی و چرا نرفتی. از آنها کمک میخواهی، میگوید: «پا روی من گذاشت و تهدید کرد که تمام مدت مرا تعقیب کرده است. او تمام کارهای دکتر را در زمان مناسب می دانست. افسوس که من یک مرد معمولی هستم.
این متهم گفت: او به من گفت که از من حمایت می کند و اجازه نمی دهد به کلانتری بروم. روزی که دوباره در کلانتری همدیگر را دیدیم، با او صحبت نکردم، اما او مدام به من می گفت که مسئولیت همه چیز را بپذیر.
او که یک پسر هفت ساله دارد و از زمان قتل مخفی شده است، می گوید: «می خواستم با آن پول خانه ای اجاره کنم.
سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت با بیان اینکه زوایای قتل دکتر محفوی و عاملان قتل وی کمی پیچیده است، گفت: قاتل که در حال حاضر دستگیر شده، همسرش بوده است. قتلی در رستورانی که با آن در ارتباط بوده در حال انجام است و از زمان آشنایی قبلی کارفرما از طریق همسرش این متهم را تحت فشار و تهدید قرار داده و در نهایت در خصوص قتل دکتر. محفوظ ها متهم را متقاعد و متقاعد کردند که در ازای دریافت 200 میلیون تومان پول، واسطه عمل کنند. انجام دهید.”
وی ادامه می دهد: این قتل یک قتل بسیار پیچیده و از پیش برنامه ریزی شده بود و به لطف خداوند و با وجود فشارهای وارده بر پلیس به دلیل نوع قتل این افراد دستگیر شدند و مجرمان به جرم خود اعتراف کردند. “
معاون جنایی پلیس آگاهی پایتخت توضیح می دهد: مشتری با هویت معلوم مدتی در تعاونی مسکن دانشگاه علوم پزشکی کار می کرد و مسئول یکی از دفاتر همان تعاونی مسکن بود. «مرحوم محفوی وقتی باخبر شد که در اسناد مالی سوابق مفاسد مالی وجود دارد، از این فرد عذرخواهی کرد و به وی اعلام کرد که تمام اماکنی را که در اختیار دارد تخلیه و آنها را تخلیه کند.
سرهنگ کارآگاه نثاری خاطرنشان می کند: این فرد پیش از این به دو نفر دیگر از اعضای تعاونی مسکن گفته بود که این اموال در اختیار تعاونی خط قرمز اوست و می تواند این اموال را به هرکسی که بخواهد ببرد. اگر آن را بگیرد، او را از سر راه برمی دارد.»
وی ادامه می دهد: در نهایت با تمام راهنمایی ها و بررسی های صورت گرفته از اطلاعاتی که همکارانم به دست آورده اند، با توجه به اینکه قاتل هیچ سرنخی از خود به جا نگذاشته و حتی گوشی و سیم کارت را مخفی نکرده است، اما با مشاهده و اطلاعات جانشین کارآگاه. «جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران». این فرد در یکی از استان های غربی و یکی از روستاهای کوهستانی در حین انجام یک زندگی مخفیانه شناسایی و دستگیر شد و به نیروی انتظامی که پیشتر دستگیر شده بود اعتراف کرد. توسط پلیس”.