تفاوت ضرب المثل و کنایه چیست ؟
کنایه و ضربالمثل دو مقوله زبانی- ادبی مجزا و متفاوت و با تعاریف و کارکردهای جداگانه هستند، اما همواره بسیاری از کنایه ها در کتاب های مربوط به ضرب المثل و ذیل امثال فارسی درج و ثبت شده اند و پژوهندگان، مثل نگاران و فرهنگ نگاران، جز معدودی، در آثار خود این دو را در هم آمیخته و به تفاوت های این دو، هیچ اشاره ای نکرده اند.
تفاوت کنایه و ضربالمثل در موارد زیر است:
-
کاربرد معنای دور و نزدیک: در کنایه به هیچ عنوان معنی نزدیک مراد نیست و حال آن که در ضربالمثل معنی نزدیک هم در نظر گرفته میشود. مانند: آب در هاون کوفتن؛ به هیچ عنوان معنی نزدیک مراد نیست و حال آنکه: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود: میتوان معنی نزدیک را در نظر گرفت. -
کنایه نیاز به معنی دارد اما ضربالمثل نیازی به معنی ندارد. به عنوان مثال در هیچ فرهنگ لغتی ضربالمثلها معنی نمیشوند اما کنایهها معنی میشوند. مثال: در پوستین خلق افتادن: غیبت کردن. -
کنایه معمولاً به شکل مصدری است و ضربالمثل تک جمله یا تک مصرع یا یک بیت کامل.
نکتهی مهم: در هر ضربالمثلی یک معنای کنایی نهفته است مثلاً «از ماست که بر ماست»: به کنایه به ما میگوید که هر چه بر سرمان میآید عاملش خودمان هستیم و نباید کسی دیگری را ملامت کرد. البته معنای کنایی داشتن با کنایه زدن تفاوت دارد.
فرق ضرب المثل و کنایه
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح ادبی سخنی است که دارای دو مفهوم دور و نزدیک باشد و مقصود اصلی گوینده، معنای دور آن است. مثلا در این بیت:
حساب خود نه کم گیر و نه افزون منه پا از گلیم خویش بیرون
پا را از گلیم خود درازتر کردن دارای دو مفهوم است:1- مواظب باش از روی فرشی که نشستی پایت بیرون نیاید. 2- مفهوم کنایه ای : حد و اندازه ی خودت را نگه دار.
اما ضرب المثل گونه ای از سخن است که معمولا حاوی داستانی پندآموز می باشد و شکل ساختاری آن هم با کنایه فرق دارد چرا که کنایه برخلاف ضرب المثل، عین جمله نقل نمی شود در صورتی که «مَثل» جمله ای است کامل. به این نمونه ها دقت کنید:
عاقبت جوینده یابنده است. کار نیکو کردن از پر کردن است . ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.
ضرب المثلها در مفهوم کنایه ای به کار می روند مثلا همین ضرب المثل آخری را زمانی به کار می بریم که می خواهیم به طرف مقابل گوشزد کنیم هنوز فرصت باقیست و نباید ناامید شد.
ضرب المثل { مصراع یابیتی مشهور رابرای پند دادن مثال زدن }
*نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
*دشمن دانا که غم جان بود بهتر از از آن دوست که نادان بود
*هرکه در او جوهر دانایی است بر همه چیزیش توانایی است
*نگردد شاخک بی بُن برومند * گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
*زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
*کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پُر
کنایه {جمله یا عبارتی که دارای یک معنی ظاهری و یک معنی دور و پوشیده باشد ولی در متن منظور معنی دوم و پنهان آن باشد)
*پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوّتش گم شد (کنایه : از دست دادن مقام پیامبری)
*امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است ( کنایه از غمگین بودن)
*بربال عقاب آمد آن تیر جگر سوز و ز اوج مر او را به سوی خاک فرو کاست (کُشنده بودن تیر)
*بی هنر لقمه چیند و سختی بیند (کنایه ازگدایی کردن) *گفت جان پدر ! تو نیز اگر بخفتی بِه از آن که در پوستین خلق افتی
*برو ای مرد دست از سر مابردار *پایش از آن پویه در آمد ز دست (کنترلش را از دست داد)
* شد نَفَس آن دو سه هم سال او تنگ تر از حادثه ی حال او (مضطرب و پریشان شدن)
چگونه مجاز و استعاره را از هم تشخیص دهیم ؟
تفاوت واج و حرف چیست ؟