ترجمه اصلی و کامل منشور کوروش


ترجمه منشور کوروش

منشور کوروش استوانه یا کوروش لوحی گلی است که در سال ۵۳۸ قبل از میلاد به دستور کوروش بزرگ هخامنشی نوشته شده است. بخش‌هایی از نسخه دوم متن استوانه بر روی دو قطعه لوح گلی اخیراً در مجموعه بابلی موزه بریتانیا که بازمانده نسخه آرشیو شده همان استوانه است، شناسایی شد. نیمه اول این لوح به زبان وقایع نگاران بابلی و نیمه آخر به زبان و کلمات کوروش به خط میخی اکدی (بابلی جدید) نوشته شده است. این استوانه در سال 1258 پس از میلاد (1879) در پناهگاه آیسخلوس (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستان پیدا شد و در موزه بریتانیا در لندن نگهداری می شود. نام منشی و نویسنده ای که متن استوانه کر را کپی کرده، کیستی مردوک بوده است، اما نام منشی که متن اصلی را نوشته است، مشخص نیست.

این استوانه در سال 1285 میلادی در شهر بابل در عراق کشف شد که به اشتباه منتشر شده و با متن اصلی تفاوت دارد.


ترجمه اصلی و کامل منشور کوروش

ترجمه کامل منشور (استوانه) کوروش

ترجمه اصلی و کامل منشور کر توسط دکتر شاهرخ رزمجو

توضیح: قطعات داخل قلاب [ ] آنها به دلیل آسیب دیدن تیم ترجمه بازسازی شدند. برای روشن‌تر شدن و تکمیل جملات، براکت‌هایی اضافه شده است.

1- [ آن هنگام که ………… مردوک ] پادشاه تمام آسمانها و زمین، کسی که ….. که او …..

2- …………… با علم وسیع، ……… ناظر به اقصی نقاط زمین

3- ….. ……….. فرزند بزرگتر [ او ] (بلاشر)، مردی متواضع قرار است بر کشورش حکومت کند

4- …………………. [ اما ] او [ فرمانروایی ] تقلبی برای آنها قرار دهید

5- مثال نادرست آتل [ ساخت و ] …………….. فرستاده به (شهر) اور و جاهای دیگر

6- آداب و رسوم ارزشمند (خدایان / معابد) [ هایی نا پاک ] …………. [گستاخانه] …….. هر روز مزخرف می خواند و [ اهانت آمیز ]

7- (او) پیشنهادهای روزانه را رد کرد، در آن است [ آیین ها دست برد و] ………………. در داخل معابد تاسیس شد [ کرد ] او در ذهن خود به ترس خود از مردوک – پادشاه خدایان – پایان داد

بیشتر بخوانید  لیست تالارهای عروسی منطقه ۳ تهران همراه با آدرس و تلفن

8- هر روز برای شهر او (شهر مردوک) …………….. همه مردم بد بود [ نش را …….] (مردم مردوک) به وسيله يوغي غيرقابل نابودي.

9- خدایان انلیل (مردوک) از شکوه و …………… پادشاهی خود بسیار خشمگین بودند خدایان ساکن در آنها محراب خود را ترک کردند.

10- خشمگین از اینکه (نخورد) – (آنها) – (خدایان غیر بابلی) – وارد شاوان (بابل) شد. [دل ] مردوک لانگ [ پایه ؛ انلیل خدایان ] دلش به تمام زیستگاه هایی که زیارتگاه هایشان ویران شده بود

11- و اهل سومر و اکد فکر کردند (و) بر آنان رحم کردند. او همه کشورها را جستجو کرد

12. پادشاه به دنبال قاضی می گشت که دوستش داشته باشد. او کوروش (شهر) پادشاه انشان را به دست گرفت و او را به نام خواند (و) با صدای بلند پادشاهی خود را بر همه اعلام کرد.

13- او (مردوک) سرزمین گوتی ها (و) همه مدیان را پیش پای خود (کوروش) و همه سیاهی ها (مردم عادی) را که (مردوک) در دستان خود (کوروش) قرار داد، دراز کرد.

14. سقوط عدالت و راستی، مردوک، ارباب بزرگ که قوم خود را پرورش می دهد، با شادی به اعمال نیک خود (کوروش) و قلب واقعی خود نگاه کرد.

15- (من) به او دستور داد که به شهر خود (شهر مردوک) بابل برود. او را در راه تین تایر (بابل) قرار داد و در کنار او به عنوان دوست و همراه قدم نهاد.

16- لشکریان عظیم او که به اندازه آب رودخانه نبودند، دست به دست از کنار او می گذشتند.

17- (مردوک) فرمانروایی که با کمک او مردگان را زنده کرد (و) کسی که همه چیز را از گرفتاری ها و سختی ها نجات داد ، (ندید) به دست پادشاهی داد که تو از او نمی ترسی (کوروش) .

18- همه مردم تین تایر (بابل) و تمام سرزمین های سومر و اکد و بزرگان و فرمانداران در حضور او عبادت کردند (و پاهایش را بوسیدند) از پادشاهی او شادی کردند و چهره هایشان درخشید.

بیشتر بخوانید  کاشت درخت جوز هندی و شرایط لازم برای رشد و پرورش این درخت

19- (مردوک) فرمانروایی که با کمک او مردگان را زنده کرد (و) آنکه همه را از بلا و گرفتاری نجات داد، او را ستود و نام او را ستود.

20- منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانا، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان.

21- پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کوروش، شاه بزرگ، [شاه شهر] انشان، از نسل چیشا، شاه بزرگ، شاه انشان

22- اولاد جاویدان پادشاهی که (خدایان) زنگ و نبوت سلطنت او را دوست دارند (و) پادشاهی خود را با دلی شاد یاد می کنند. هنگامی که با [ درون ] به بابل آمدم

23- مقام (خادم) خود را در کاخ سلطنتی با جشن و سرور مستقر کردم. مردوک، استاد بزرگ، قلب باز کسی که بابل را دوست دارد [ همچون سرنوشتم ] بهمن [ بخشید ] (و) می ترسیدم هر روز او را دعا کنم.

24. لشکرهای عظیم من با آرامش به بابل لشکر کشی کردند. من هرگز ترک نکردم [ سومر و ] آکاد وحشتناک است.

25- در جستجوی امنیت [ شهر ] من در بابل و تمام اماکن مقدس آن بودم. برای مردم بابل …………………. که برعکس است [ خواست خدایان ] یوغی بر سرشان گذاشت که لیاقتش را نداشتند

26- آنها را از خستگي رها كردم (و رهايشان كردم). مردوک، یک سرور رفتاری عالی [ نیک من ] من خوشحالم)

27- برای من کوروش شاه وقتی می ترسد و کمبوجیه پسر تن [ام و به] تمام نیروهای من

28. نعمت خوبی داشت. بیایید با شادی با آن روبرو شویم، در آرامش، بله [ فرمان ] اعلیحضرت، همه پادشاهان بر تخت نشسته اند

29- از هر انتهای (دنیا) دریای سفلی، کسانی که در سرزمین های دور زندگی می کنند.

(و) همه پادشاهان زمین (آمورو) که در چادر زندگی می کنند، همه آنها،

30- فدیه سنگین خود را به شاوان (بابل) آوردند و پاهایم را از (شاون / بابل) تا شهر آشور و شوش بوسیدند.

31- اکد سرزمین اشنون زمبان شهر متورنو در مرز گوتی. [ جایگاه های مقدس آن سوی ] دجله که مدت هاست محراب هایش ویران شده است

بیشتر بخوانید  شعب بانک پارسیان در بروجرد به همراه آدرس و تلفن

32- خدایان را که در آنها زندگی می کردند به مکانهایشان بازگرداندم و (آنها) را در جایگاه ابدی خود قرار دادم. همه قوم (خدایان) آنها را جمع کردم و به خانه هایشان بازگرداندم

33- خدایان سرزمین سومر و اکد را که نمی بینی – در میان خشم پروردگار خدایان – به دستور مردوک ارباب بزرگ که سلامتی را به شاوان (بابل) آوردند.

34- آنها را به مکانهایشان که راضی بودند به سوی خدایان بازگرداندم که به عبادتگاههایشان بازگرداندم.

35- هر روز در برابر بلا و نبو از من طول (عمر) (و) حسناتم بخواهند.

و به مردوک، سرورم، بگو: کوروش، شاهی که از تو می ترسد، و کمبوجیه، پسرش.

36- سفره اولیای ما طولانی شود. …… و بگذار مردم بابل [ شاهی او را ] ستایش من از همه کشورها دلجویی کردم

37- …………………………..[ غاز ] دو اردک، ده کبوتر، بیش از [پیشکشی پیشین] غازها، اردکها و کبوترهایی که ……..

38- ……… [روزانه] من اضافه کردم ……………………. داشتم سعی می کردم دیوار ایمگور انلیل، دیوار بزرگ بابل را محکم کنم.

39- …….. دیواری از آجر پخته، در کنار خندقی که شاه قبلی ساخته بود، ولی ساخت آن تمام شده است. [ نبرده بود ] …….. انجام دهید [ من …… به پایان بردم ]

40- ………. به [شهر را از بیرون در بر نگرفته بود] که پیش از من (همکار) پادشاهی نیست که در بردگی کار کند [گفته شده ی سرزمینش در] شوانه (بابل) ساخته نشد.

41- …….. ….. (آن) [ با قیر] او همچنین آجر پخته شده را بازسازی کرد [ساختش را به پایان رساندم ] .

42- [ دروازه های بزرگ از چوب سدر] با آستر برنزی تمام آن در را محکم کوبیدم [ها و قطعات مسی] قرار دادم.

43- ……… [ کتیبه ای از ] آشور بانیپال، پادشاه پیش از من [روی آن] نوشته شده بود [درون آندیدم] .

44- ……… [ او …. مردوک ] سرور عالی، خالق ……………………………….. .

45- …… …. [… من ….] به عنوان هدیه [ پیشکش کردم ] ……… برای لذت شما، برای همیشه.

ترجمه منشور کوروش


دیدگاهتان را بنویسید