میلا یوویچ (Milla Jovovich) که در این نوبت از بخش بیوگرافی به معرفی وی خواهیم پرداخت در هفدهم دسامبر سال ۱۹۷۵ در شهر کییف در کشور اوکراین به دنیا آمده است. پدرش بوگیچ یوویچ یک پزشک صرب و مادرش گالینا لوگینوا، بازیگری روسیهای است که عمدهی شهرتش را برای نقش آفرینی در فیلمهای محصول شوروی سابق در دههی هفتاد میلادی به دست آورده است. اصالت مادری میلا به تولا در نزدیکی مسکو بر میگردد و او نیز بیشتر دوران کودکیش را در این شهر سپری کرده است. وقتی میلا پنج سالش بود، خانوادهی وی به دلایل سیاسی مجبور به ترک شوروی شده و به لندن مهاجرت کردند. البته سکونت آنها در لندن برای مدت زیادی دوام نیافت و آنها در ادامه راهی ساکرامنتو در ایالت کالیفرنیا شده و پس از ۷ ماه، لسآنجلس را به عنوان مقصد نهایی خود انتخاب کردند.
در لسآنجلس، گالینا نهایت تلاش خود را به کار بست تا دوباره حرفهی بازیگری خود را از سر بگیرد ولی با توجه به عدم تسلطش به زبان انگلیسی، نهایتا تلاشهایش بی نتیجه ماند و از آنجایی که مخارج زندگی در این شهر بسیار سنگین بود، مجبور شد برای جبران هزینهها دست به تمیز کردن منزل افراد مختلف بزند که یکی از آنها برایان دی پالما، کارگردان سرشناس دنیای سینما بود که بوگیچ و گالینا را به عنوان آشپز و خدمتکار منزل به استخدام خود درآورد. در همین دوران، بوگیچ با زنی آرژانتینی وارد رابطه شده و از وی صاحب فرزندی به نام مارکو شد که آشکار شدن این موضوع، زندگی میلا و گالینا را تحت تاثیر قرار داد. در ادامه، بوگیچ به دلایل فعالیتهای غیر قانونی در زمینهی بیمهی سلامت دستگیر شده و به ۲۰ سال زندان محکوم شد که البته پس از گذراندن ۵ سال دورهی محکومیت، از زندان رهایی یافت. میلا طی مصاحبهای اظهار داشته که زندان برای پدرش بسیار مفید بود چرا که باعث شد تبدیل به آدم بهتری شود. به نوعی او را برای مدتی متوقف کرد و این فرصت را به وی داد که به مسائل مختلف فکر کند.
میلا پس از گذراندن کلاسهای زبان انگلیسی، با توجه به استعدادی که داشت پس از مدت فقط سه ماه موفق شد به صورت کاملا سلیس و روان به این زبان صحبت کند. او دوران تحصیلش را در مدارس دولتی گذراند و در این مدت، به خاطر اصالت روسیاش بارها توسط همکلاسیهایش مسخره و تحقیر شد. آنها میلا را یک کمونیست و جاسوس روسها مینامیدند و این عاملی شد تا وی هیچگاه قادر به پیوستن به جمعهای دوستانه نشود. او که از ۹ سالگی وارد عرصهی مدلینگ شده بود، در ۱۲ سالگی و پس از اتمام کلاس هفتم، تحصیل را رها کرده و تمام وقت خود را روی این کار گذاشت. میلا در نوجوانی یک یاغی تمام عیار بود و مدتی را نیز به مصرف مواد مخدر گرایش پیدا کرد. او در کنار دزدیهای کوچک از فروشگاهها، دست به سوءاستفاده از کارتهای اعتباری میزد. میلا در ۱۹ سالگی شهروند رسمی ایالات متحده آمریکا شد.
همراه با درخشش میلا در عرصهی مد، گالینا تصمیم گرفت وی را به عنوان یک ستارهی سینمایی مطرح کند و بدین ترتیب، دخترش را در کلاسهای بازیگری ثبت نام کرد. نخستین نقش آفرینی حرفهای میلا با بازی در نقش لئو مکلود در فیلم تلویزیونی قطار شب به سوی کاتماندو (The Night Train to Kathmandu) رقم خورد و در همان سال وی با حضور در فیلم تقاطع دو ماه (Two Moon Junction) نخستین فیلم سینماییاش را نیز تجربه کرد. او در اواخر دههی ۹۰ نیز در چند مجموعهی تلویزیونی به عنوان بازیگر مهمان حاضر شد.
میلا یوویچ در کودکی
میلا در سال ۱۹۹۱ پس از تستگیری از چند هزار نوجوان، برای بازی در نقش اصلی فیلم بازگشت به مرداب آبی (Return to the Blue Lagoon) انتخاب شد. این فیلم که به نوعی قسمت دوم فیلم مرداب آبی (The Blue Lagoon) به حساب میآید، داستان دو کودک است که در جزیرهای گرمسیری در جنوب اقیانوس آرام سرگردان شده و در کنار یکدیگر رشد یافته و در ادامه دلباختهی یکدیگر میشوند. بازگشت به مرداب آبی (Return to the Blue Lagoon) پس از نمایش، ضمن تحمل یک شکست تجاری بزرگ، نامزد دریافت ۶ تمشک طلایی شد که در این میان، میلا یوویچ نیز نامزد دریافت جایزهی بدترین ستارهی نوظهور شد. میلا همواره از این فیلم به عنوان بدترین اثر کارنامهی بازیگریاش یاد میکند.
تصاویر جدید میلا یوویچ
میلا یوویچ و همسرش
میلا یوویچ و همسرش
میلا در ادامه برای چند سال از دنیای سینما فاصله گرفته و به طور جدی وارد دنیای موسیقی شد. در سال ۱۹۸۸ بود که کمپانی SBK Records پس از شنیدن نسخهی آزمایشی اجراهای میلا با وی قرارداد امضا کرد و از آن زمان به بعد، میلا برای مدت طولانی روی نخستین آلبوم موسیقیاش کار کرد که در نهایت، این آلبوم در سال ۱۹۹۴ تحت عنوان کمدی الهی (The Divine Comedy) انتشار یافت. او آهنگهای این آلبوم را به عنوان ترکیبی از آثار کیت بوش، شینید اوکانر و دو گروه Cocteau Twins و This Mortal Coil توصیف کرده است. پیش از انتشار آلبوم، استودیو اصرار داشت که آهنگها حال و هوای پاپ داشته باشند ولی میلا با اعتراض به این خواسته، ترجیح داد که سبک خودش را روی کار پیاده کند و خودش نیز نوشتن متن ترانهها را بر عهده گرفت. با وجود اینکه کمدی الهی (The Divine Comedy) از نظر تجاری به موفقیت قابل توجهی دست نیافت، ولی به طور ویژهای مورد توجه منتقدان قرار گرفت تا جایی که آنها ترکیب صدای غنی میلا با ملودیهای زندهی شرقی، موسیقی قرون وسطی و موسیقی سنتی اوکراین را به شدت ستودند. در ادامه موزیک ویدئویی از یکی از آهنگهای این آلبوم با نام Gentleman Who Fell ساخته شد که لیزا بونت (همسر جیسون موموآ) آن را کارگردانی کرده و هری دین استنتون نیز در آن به ایفای نقش پرداخت ولی این ویدئو در نهایت مورد رضایت میلا واقع نشد تا ویدئویی دیگر ساخته شود. نسخهی دوم ویدئوی Gentleman Who Fell، ادای دینی بود به فیلم کوتاه تجربی Meshes of the Afternoon محصول سال ۱۹۴۳ ساختهی میا دارن که هموطن میلا و یکی از شخصیتهای محبوب وی به حساب میآمد.
میلا پس از جدایی از لوک بسون با انو بیرکین، شاعر و موزیسین جوان انگلیسی وارد رابطه شد. پدر انو، نویسندهی فیلمنامهی پیامآور: داستان ژاندارک (The Messenger: The Story of Joan of Arc) بود و او زمانی که برای دیدن وی به محل تصویربرداری فیلم رفته بود همان جا با میلا آشنا شده و به او علاقهمند شد. میلا در ادامه، منبع الهام اشعار انو شد و آنها آهنگهای بسیاری را با همکاری هم ضبط کردند. انو بیرکین در سال ۲۰۰۱ در حالی که بیست سال بیشتر نداشت، در حومهی شهر میلان دچارسانحهی رانندگی شده و درگذشت.
یوویچ در سال ۲۰۰۳ به همراه مدل دیگری به نام کارمن هاوک، دست به راهاندازی خط تولید لباسهایی تحت برند یوویچ- هاوک زدند که در مدت کوتاهی به محبوبیتی فوق العاده دست یافت. این دو تمام کار طراحی لباسها را به صورت شخصی در خانه انجام میدادند و آنها را به فروشگاههای مختلف میفروختند. در مدت کوتاهی این محصولات در فروشگاه سرشناس فرد سگال در لس آنجلس و ۵۰ فروشگاه پوشاک دیگر در سراسر دنیا عرضه شد. کسب و کار میلا و کارمن تا حدی رونق یافت که گردش مالی سالانهی آنها به رقم ۲۱۰ میلیون دلار رسید. در نوامبر سال ۲۰۰، مجلهی Vogue به همراه شورای طراحان مد آمریکا (CFDA) یوویچ و هاوک را نامزد دریافت جایزهی ویژهی خود کردند. با وجود تمام این موفقیتها، آنها کار خود را در اواسط سال ۲۰۰۸ متوقف کردند. میلا دلیل این کار را اینگونه عنوان میکند که به دلیل افزایش میزان تقاضا و پیچیدهتر شدن مسیر تولید، دیگر آنها قادر به انجام کارها در خانه نبودند و وقت کافی را نیز برای دنبال کردن این فعالیتها در بیرون از خانه و سر و کله زدن با تولیدیهای بزرگتر نداشتند. از طرفی او به عنوان یک هنرمند، آنقدر توانایی مالی ندارد که بتواند با هزینههای حمل و نقل و مالیات کنار بیاید. پس این گونه شد که برند یوویچ- هاوک در اوج شهرت و موفقیت به کار خود خاتمه داد.
میلا در خلال تولید فیلم رزیدنت اویل (Resident Evil) در سال ۲۰۰۲ با پل دبلیو. اس. اندرسون، نویسنده و کارگردان این فیلم آشنا شد و پس از مدتی آنها رابطهای عاشقانه را با یکدیگر آغاز کردند. نخستین فرزند میلا و پل، دختری به نام اور گابو در نوامبر ۲۰۰۷ به دنیا آمد و دومین دخترشان، داشیل ایدان نیز در آوریل ۲۰۱۵ متولد شد.
میلا یوویچ، در سال ۲۰۱۱ در مراسم تولد میخائیل گورباچف، آخرین رهبر جماهیر شوروی و از مهمترین عوامل پایان یافتن جنگ سرد حضور یافته و به اجرای یک ترانه پرداخت. او در سخنرانی خود نیز، ضمن ستایش گورباچف، اعتراف کرد که در دورانی که با خانوادهاش مجبور به ترک شوروی شد، گمان میکرد که تا پایان عمر دیگر قادر به دیدار آشنایان خود و سایر هموطنانش نخواهد بود ولی با تدابیر گورباچف، نهایتا این امر محقق شد. میلا که بیشتر مدت کودکیاش را در مسکو سپری کرده، خاطرهی چندانی از کییف و اوکراین به عنوان زادگاهش ندارد. با این حال در سال ۲۰۰۵، یک بنیاد خیریه را برای کمک به کودکان اوکراینی تاسیس کرد.
من از مادری روس متولد شدم که روزگاری در شوروی بازیگر سرشناسی به حساب میآمد. نخستین کتابهایی که خواندم به زبان روسی بودند. من در فضای مدرسهی تئاتر کلاسیک روسیه پرورش یافتهام. تحت تعالیم سیستم استانیسلاوسکی که قصد نزدیک کردن هنر به واقعیت را داشت. کنستانتین استانیسلاوسکی مرد روسی بود که به دنبال حقیقت میگشت. روش او پایه گذار سینمای مدرن جهان و فرهنگ روسیه شد و من هیچگاه این موضوع را فراموش نمیکنم. خصوصا اینکه ریشهی روسی نیز دارم. من با فرزندانم به زبان روسی صحیت میکنم و برای آنها اشعار و داستانهای روسی میخوانم.
فعالیتهای هنری میلا یووچیچ:
زمینه |
کارگردان |
نام |
سال |
فیلم سینمایی |
زالمان کینگ |
|
۱۹۸۸ |
فیلم تلویزیونی |
رابرت ویمر |
|
۱۹۸۸ |
سریال تلویزیونی |
کیم منرز |
|
۱۹۸۸ |
سریال تلویزیونی |
گری کوهن |
|
۱۹۸۹ |
سریال تلویزیونی |
تام ابرهارت |
|
۱۹۹۰ |
سریال تلویزیونی |
|
|
۱۹۹۱ |
فیلم سینمایی |
بروس ای. ایوانز |
|
۱۹۹۲ |
فیلم سینمایی |
ریچارد اتنبر |
|
۱۹۹۲ |
فیلم سینمایی |
ریچارد لینکلیتر |
|
۱۹۹۳ |
فیلم سینمایی |
لوک بسون |
|
۱۹۹۷ |
فیلم سینمایی |
مارک رومانک |
|
۱۹۹۸ |
فیلم سینمایی |
اسپایک لی |
|
۱۹۹۸ |
بازی ویدئویی |
نیکلاس کوکاراد |
|
۱۹۹۸ |
فیلم سینمایی |
لوک بسون |
|
۱۹۹۹ |
فیلم سینمایی |
|
|
۲۰۰۰ |
فیلم سینمایی |
ویم وندرس |
|
۲۰۰۰ |
فیلم سینمایی |
بن استیلر |
|
۲۰۰۱ |
فیلم سینمایی |
پل دبلیو. اس. اندرسون |
|
۲۰۰۲ |
فیلم سینمایی |
برایان برنز |
|
۲۰۰۲ |
انیمیشن سریالی |
– |
|
۲۰۰۲ |
فیلم سینمایی |
|
|
۲۰۰۲ |
فیلم سینمایی |
باب رافلسون |
|
۲۰۰۲ |
سریال تلویزیونی |
– |
|
۲۰۰۲ |
فیلم سینمایی |
الکساندر ویت |
|
۲۰۰۴ |
فیلم سینمایی |
کرت ویمر |
|
۲۰۰۶ |
فیلم سینمایی |
گری لنون |
|
۲۰۰۶ |
فیلم سینمایی |
راسل مالکهی |
|
۲۰۰۷ |
فیلم سینمایی |
ویم وندرس |
|
۲۰۰۸ |
فیلم سینمایی |
|
|
۲۰۰۹ |
فیلم سینمایی |
اولاتونده اوسانسانمي |
|
۲۰۰۹ |
فیلم سینمایی |
جان کوران |
|
۲۰۱۰ |
فیلم سینمایی |
پل دبلیو. اس. اندرسون |
|
۲۰۱۰ |
فیلم سینمایی |
آبه سیلویا |
|
۲۰۱۰ |
فیلم سینمایی |
لوان گابریادزه |
|
۲۰۱۱ |
فیلم سینمایی |
فامکه یانسن |
|
۲۰۱۱ |
فیلم سینمایی |
پل دبلیو. اس. اندرسون |
|
۲۰۱۱ |
فیلم سینمایی |
جولین مگنت |
|
۲۰۱۱ |
فیلم سینمایی |
پل دبلیو. اس. اندرسون |
|
۲۰۱۲ |
فیلم سینمایی |
مایکل آلمریدا |
|
۲۰۱۴ |
فیلم سینمایی |
جیسون ای. کاربونه |
|
۲۰۱۵ |
فیلم سینمایی |
|
|
۲۰۱۵ |
انیمیشن سینمایی |
ماکسیم فادیو |
|
۲۰۱۵ |
فیلم سینمایی |
بن استیلر |
|
۲۰۱۶ |
فیلم سینمایی |
پل دبلیو. اس. اندرسون |
|
۲۰۱۶ |
فیلم سینمایی |
راب راینر |
|
۲۰۱۷ |
فیلم سینمایی |
جیمز فرانکو، بروس تیری چونگ |
|
۲۰۱۷ |
فیلم سینمایی |
نیل مارشال |
|
۲۰۱۸ |