مجله گردشگری

پربازدیدترین‌ها
لینک های مفید

بن حریث کیست | بن حریث در مختارنامه – ایران چطور

به قلم زود نیوز
به قلم زود نیوز
سرفصل‌های مقاله


بن حارث کیست؟ بن حارث در مختارنامه

چگونه با ایران همگام شویم.

یکی از دژخیمان و عناصر حکومت بنی امیه که همیشه در صحنه حضور داشت!

کینه توزی او در تاریخ قبل از بنی امیه ذکر شده است.

1- در زمان خلافت علی بن ابیطالب (علیه السلام) از منافقین بود که وقتی حضرت علی (علیه السلام) مأموریت دادند با عده ای از کوفه به مدائن بروند، از این امر سرپیچی کردند. دستور داد و به منطقه «حیره» که «خورناک» است رفت. گفت برای تفریح ​​رفته و گفتند چند روز دیگر می رویم مدائن. عسقبة بن نباته از اصحاب علی بن ابی طالب علیه السلام می گوید: اینها در راه مارمولکی گرفتند، عمرو بن حارث با تمسخر دست مارمولک را بلند کرد و گفت: این امیرالمؤمنین است. علی با او بیعت کن. آن چند نفر و خود عمرو با سوسمار بیعت کردند (در روایت دیگری آمده است که: گفتند علی گمان کرده غیب می داند، اکنون او را حذف کردیم و با این مارمولک بیعت کردیم).

به هر حال بعد از چند روز در روز جمعه وارد مسجد مدائن شدند. در همان هنگام که وارد شدند، علی علیه السلام در حال سخنرانی بود که به آنها نگاه کرد و گفت: ای مردم، رسول خدا برای من هزار حدیث فرمود که از هر حدیث هزار در باز می شود و برای هر در. خداوند هزار کلید دارد می فرماید: روزی که همه مردم با مادرم نجنگند. «روزی که هر فرد را با رهبرش صدا می زنیم». به خدا سوگند در روز قیامت هشت نفر مبعوث می شوند که امام و پیشوای آنها سوسمار است، اگر بخواهم می توانم نام آنها را فاش کنم.

بیشتر بخوانید  تفاوت 30،000 میلیارد تومان بین دولت و مجلس در اعمال رتبه بندی معلمان

راوی می گوید: عمرو بن حارث را دیدم که مانند شاخه ای بریده بود، بی حال و پژمرده از شرم و شرم.

او دشمن سرسخت میثم تمار از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود.

اما در زمان حیاتش میثم تمار، یار باوفایش، شهادتش را به او خبر داد و گفت: به درخت خرمایی که در کنار خانه عمرو بن حارث است به دار آویخته می شوی، پس میشم می آمد. و آن درخت را آب کن و نماز بخوان زیر او رفت و به عمرو بن حارث گفت: من همسایه تو هستم، حق همسایه خود را ادا کن. و عمرو از سخنان میشم چیزی نفهمید. تا اینکه از دنیا رفت و عمرو به میتم پی برد.

عمرو بن حارث در زمان «زیاد» پدر عبیدالله بن زیاد حاکم شهر کوفه و نماینده او شد و زمانی که «زیاد» به بصره رفت و «حجر بن عدی» از یاران علی علیه السلام. صلي الله عليه و آله با شيعيان ملاقات كرد، فوراً عمره، زياد نامه نوشت و گفت كه اگر كوفه را خواستي فوراً برگرد.

او در قیام امام حسین (علیه السلام) و واقعه کربلا نقش بسیار شومی داشت.

در روایات است که علی علیه السلام سالها قبل از حوادث عاشورا در زمان خلافت خود، روزی به «شبت بن رباعی» رو کرد و گفت: یا شبت یا ابن حارث برای جنگجویان ابن الحسین; ای شبست و ای پسر حریت، هر دو با پسرم حسین می جنگید.

عمرو در زمان عبیدالله بن زیاد و معاونش حاکم شهر کوفه بود!

بیشتر بخوانید  بازگشت قدرتمند سردار به زنیت

در سال 61 هجری قمری قبل از عاشورا که امام حسین (ع) وارد کربلا شد عده ای به حمایت از او پرداختند، اما ابن زیاد عمرو بن حارث را گماشت تا از رفتن مردم نزد حسین بن علی جلوگیری کند، سلام رفت و آنها را وادار کرد. به ناهیله، اردوگاه ابن زیاد. (تاریخ خلفا جلد 2)

در سال 60 هجری قمری که مأموران ابن زیاد مسلم بن عقیل را دستگیر کردند و به قصر عبیدالله بردند، عمرو بن حارث با دیگرانی که منتظر آمدن حضرت مسلم بودند در آنجا بودند و وقتی مسلم وارد شد و کوزه ای از آب را دید که در آنجا از او آب خواست. هنگامی که یکی از دشمنانش مخالفت کرد، عمرو غلام خود را فرستاد و کوزه ای آب برای مسلم آورد و به او داد، اما هر بار که مسلم می خواست آب بنوشد، ظرف از دهانش به خون آلوده می شد و نمی توانست. آن را بنوش.

عمرو بن حارث در سال 60 هجری قمری از طریق عوامل خود مختار تكافی را دستگیر و زندانی كرد و در تمام مدت واقعه كربلا به زندان افتاد.

در جریان مناقشه «عبدالله بن زبیر» در مکه، عمرو بن حارث از طرف عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه بود و مانند ابن زیاد می ترسید که شیعیان علی علیه السلام و به ویژه مختار تکافی مبادا شوند. از شهادت حسین بن علی علیه السلام انتقام بگیرید و اظهار دوستی با آن پیامبر به حکومت یزید بن معاویه آسیب می رساند، بنابراین ابن حارث در حمایت از یزید و ابن زیاد مختار را به زندان انداخت. (تاریخ خلفا/ جلد 2)

بیشتر بخوانید  پنجره فرصت برای احیای برجام در حال بسته شدن است

پس از شهادت حسین علیه السلام و اسارت خواهرش زینب کبری سلام الله علیها وقتی او را به قصر «عبیدالله بن زیاد» بردند، حضرت زینب در مقابل ابن سخنان تندی گفت. زیاد و او را شرمنده کرد، ابن زیاد ناراحت شد و ظاهراً تصمیم گرفت که آن خانم را بکشند. عمرو بن حارث در آنجا بود و به ابن زیاد گفت: ای امیر این زن است و او را به گفتار مشغول مکن و در گفتار از او انتقاد مکن.

این دشمن اهل بیت عصمت در قیام مختار که بزرگان و بزرگان و دوستانش در کوفه در قصر مختار ثقفی زندانی بودند به خانه خود بازگشت و شهر را ترک کرد. و آن در سال 67 هجری قمری بود.

پایان مقاله

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
نظرتون رو بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *