بند 18 از سری هجدهم


بند از سری هجدهم

پاراگراف دیوانه من این است که مرتکب جنایت می شوم و سپس شامپوی زرشکی را در صحنه جرم می گذارم. سپس پلیس در صحنه جنایت منتظر است تا عامل جنایت پس از شامپوی پرژک به صحنه جرم بازگردد. و برای همیشه معلق باشد. آن وقت این پرونده برای همیشه مفتوح می ماند و تبدیل به غیر قابل حل ترین پرونده جنایی تاریخ می شود !!!!!

بند از سری هجدهم

جنون پاراگراف من که میگه دخترا شاید فرشته نباشن ولی با آرایش فرشته میشن!!!!

بند از سری هجدهم

دیوانه آن پاراگراف است که جارو برای رستورانش بنر گذاشته بود: “پول بده، یک گاو بخور!”

بند از سری هجدهم

پاراگراف دیوانه من که همه در فیلم ها حسرت آن را می خورند. او باید گم شود، روی بدنش اثری است!!!!!

بند از سری هجدهم

دیوونه میرم پاراگراف عروسی که وقتی همه کادوها رو بهشون میدم به عنوان آخرین سیستم کادو ماشین میدم همه میگن چه نسبتی باهاشون داری؟ میگم دوست دختر منه!! و در آن لحظه همه سرشان را به سمت من پرتاب می کردند و مرا تا سر حد مرگ می زدند و من بلند می شدم و می گفتم این از عشق من به او کم نمی کند !!!!
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

بند از سری هجدهم

پاراگراف من دیوانه است که پدرم کتابی از 20 سال پیش را به یاد می آورد، اما یادش نمی آید که دیروز به من گفته بود که امروز به من پول می دهد!!!!!!

بند از سری هجدهم

پاراگراف دیوانه ام را بعد از اینکه پدرم پرسید کجایی وارد کردم؟
گفتم: من سیگار فروش بودم
بعد به پدرم بگو: آیا به خاک معتاد هستی؟
منم میگم : نه رفتم ایرانسل شارژ !!!!!!!

بیشتر بخوانید  بیوگرافی الیزابت هارلی مدل زیبای انگلیسی

بند از سری هجدهم

پاراگراف دیوانه من این است که گران ترین تاجر محله یک تابلوی بزرگ در مغازه اش دارد با این عنوان:
“زندگی آنقدر شیرین نیست که انسان آبرویش را به آن بفروشد، مرگ آنقدر تلخ نیست که حسرتش را نداشته باشم!!”

بند از سری هجدهم

دیوانه آن پاراگراف به همسرم گفتم چرا یک هفته شام ​​درست نکردی؟ گفت:خب میگی یه هفته پیش شام درست کردی…منتظر چی هستی!!!!!

بند از سری هجدهم

پاراگراف دیوونه ام که دوستم گفت دوست دخترش طاقت نیاورد و بعد زنگ زد و گفت: عزیزم ببخشید این روزها از هم جدا می شویم.
جی اف شم گفت: فداته عزیز بگو کی شیرینی میخوریم!!!!!

بند از سری هجدهم

مجموعه: مجله اینترنتی تشویقی


دیدگاهتان را بنویسید