او نوشت:
کسی که در وهله اول با حداقل های طرف مقابل کنار نمی آید ، مجبور است در نهایت تسلیم حداکثرهای خود شود!
این فرمول ساده در سطوح مختلف ، از مسائل ساده زندگی خانوادگی گرفته تا مشکلات عمده سیاسی و اجتماعی کاربرد دارد! زندگی اجتماعی یک ارتباط دو طرفه و تعاملی است ، نه یک ارتباط و دستور و دستور یک طرفه که طرف دیگر اطاعت محض است و فقط اطاعت می کند!
بسیاری از زوج ها در مورد مسائل ساده مالی و اخلاقی بحث می کنند و در مورد کار با مسائل بسیار بزرگتری موافقت می کنند ، در حالی که اگر در روز اول با هم کنار بیایند ، اصلاً پیچیده نخواهد بود! یک خانم می گفت وقتی دخترم در چادر بود با او دعوا کردم ، اما حالا خوشحالم که او در مهمانی های مختلط دوستانش برهنه نیست!
تفاوت در این است که در آن زمان ، اگر او از حداقل حجاب مذهبی مورد نظر خدا راضی بود ، پیوند صادقانه بین مادر و دختر حفظ می شد و دختر از این درک و درک سپاسگزار خواهد بود و شاید پس از مدتی ، او حتی از نظر مادر پیروی می کرد.اما امروز ارتباط آنقدر گسسته و فاصله آنقدر عمیق است که جایی برای درک وجود ندارد!
در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی نیز همین امر صادق است. ما ورزشکاران جوان خود را به حداقل رسانده ایم و حتی در زندگی شخصی آنها دخالت کرده ایم و اکنون کار به جایی رسیده است که ما خوشحالیم که آنها مدال های خود را فقط به اسرائیل تقدیم نمی کنند!
مردم اکنون همان اینترنت ضعیف را با فیلترشکنها و بلاها و مشکلات تحمل می کنند ، شما بیایید آن را بشکنید و چاره ای جز انداختن آن در خیابان و آتش زدن زباله ها نگذارید!
حکمت می گوید که قبل از اینکه دیر شود ، از مقام ، مقام ، صلح و عشق ، یکدیگر را درک کنید و اجازه ندهید کار به جایی برسد که در آن موقعیت ضعف و انفعال را به حداکثر خود بسپارید. حتی فکر نکن!
تنها در جایی که خط قرمزهای مذهبی ، قانونی ، اخلاقی و انسانی وجود دارد محکم بایستید و البته می توانید بر خط قرمزهای محدودی که همه خطوط قرمز نیستند و همه راهها را نبسته اند ، اصرار کنید!
من می خواهم همه ما این را بفهمیم! من ، به عنوان پدر یا همسر ، دیگری به عنوان همسر یا فرزند ، مقامات و مدیران ، کارفرمایان و بزرگان در موقعیت خود و هر کس در همه جا ، درک می کنم که او نیز باید قدمی بردارد تا طرف مقابل قدم بردارد. . جلو!