به احتمال قریب به یقین برای شما اتفاق افتاده که بایستی کاری را انجام بدهید ولی مغز شما به شما پیشنهاد انجام یک کار دیگر را بدهد و یا اصولاً مغز شما آن حس و حال انجام کار را به شما ندهد! مغز انسان اتاق فرمان تمام بدن انسان است و در اینجاست که تمام دستورات اجرایی صادرشده و به بقیه اجزای بدن مخابره میشود.
تحریک کردن و وادار کردن مغز به کارهایی که می خواهیم
البته در پیچیده بودن مغز انسان شکی نیست ولی با این وجود در اینجا باهم ۱۰ روشی که میشود مغز انسان را فریفته و به کار مورد نظر وادار کرد و یا اگر دقیقتر بگوییم ۱۰ روشی که میشود با آن جلوی مغز خود قد علم کرد را با یکدیگر مرور میکنیم.
۱۰- به برنامههای سالم و غیر مضر بچسبید تا دچار هوسهای نهان در ضمیر ناخودآگاه خود نشوید
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد مغز انسانها توانایی ذخیره فوقالعاده اطلاعات ورودی به مغز از طرق حواس پنجگانه است و نکته جالب درباره این توانایی در قدرت ذخیره بالای اطلاعات نیست بلکه در ذخیره کردن این اطلاعات در قسمت ناخودآگاه مغز انسان است؛ به گونهای که در اکثر مواقع شاهد آن هستیم که بدون اینکه انسان از تجربه گذشتهاش چیزی به خاطر داشته باشد بدن او به صورت خودکار به آن خاطره که میتواند موارد زیادی را شامل شود (از مزه یک غذا گرفته تا ترس از ارتفاعی که همگی میتواند ریشه در کودکی فرد داشته باشد ولی فرد آن خاطرات را به یاد نداشته باشد) واکنش نشان میدهد؛ به این فرایند بازخوانی اطلاعات، شرطیسازی گفته میشود.
حال برای استفاده از این ویژگی علیه مغز چه باید کرد؟ در اینجا بایستی از این روش برای شرطیسازی خود در راستای دلخواه استفاده کرد؛ مثلاً میشود هر وقت که کار دلخواه و دلچسبی را انجام دادیم بلافاصله یک لیوان شیر بخوریم که این عمل باعث شرطی شدن ما نسبت به شیر در راستای دلخواه میشود. در کل قاعده بازی به این صورت است که هرچه بیشتر به مغز خود به خاطر کارهای خوب پاداش دهی کمتر مغزت به خاطر پاداش تن به کارهای بد میدهد.
۹- به زندگی با دیدی جدید نگاه کنید
همه ما در زندگی این موضوع را مرتب پیش خود تکرار میکنیم که هر چیزی روزی به درد ما میخورد که نتیجه این دیدگاه درخواست غیرارادی مغز انسان برای حفظ عادات و اطلاعات غیرضروری و بعضاً مضر است، حال اگر ما این دیدگاه خود را تغییر داده و مرتب پیش خود این جمله طلایی را تکرار کنیم که “جدید همیشه بهتر است” میتوانیم شاهد تغییرات شگفتانگیزی درون خود باشیم زیرا با این طرز فکر عملاً به مغز خود القا میکنیم که بایستی عادات و افکار قدیمی را رها کرد و به سمت دنیای مرموز و پر رمز و راز خارج حرکت نمود.
یک راهکار مناسب این است که با خود بیاندیشیم اگر همه چیز را یکباره از دست دهیم چه اتفاقی میافتد؟ چه چیزهایی را دوباره میخرید و از چه چیزهایی میگذرید؟ به این ترتیب میتوانید از شر افکار و اشیای اضافه خلاص شوید.
۸- روز خود را طولانیتر کنید تا نگران این باشید که چه بایستی در روز بکنید
درست است که میزان خلاقیت و مفید بودن در روز برای شما مهم است ولی مغز انسان به دلیل جاهطلبی خود هرگز از برنامه روزمره راضی نخواهد بود و تماماً اینگونه به نظر میرسد که گویا زمان برای شخص بسیار کم است و این موضوع باعث ایجاد نوعی عذاب دایم برای شخص خواهد شد.
خوشبختانه برای حل این مشکل دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که هرچه اطلاعات برای پردازش برای مغز انسان بیشتر باشد تشخیص گذر زمان نیز برای مغز انسان دشوارتر خواهد شد در نتیجه انسان فکر میکند که زمان به کندی میگذرد و احساس میکند که زمان بیشتری در طول روز در اختیار او قرار گرفته است. پس برای طولانی کردن روز خود بایستی تا جایی که میتوانید به یادگیری و تجربه کردن اتفاقات، افراد، اطلاعات و … جدید بپردازید.
۷- کارها را سریعاً انجام دهید و زیاد از حد به عواقب فکر نکنید!
مغز انسان به گونهای طراحیشده که مرتب از چگونگیها سؤال میکند و عواقب کار را زیرورو میکند، صد البته که این مطلب ناراحتکننده نیست ولی اگر به این موضوع دقیقتر نگاه کنیم شاهد آن هستیم که مغز انسان به گونهای در این زمینه عمل میکند که موجبات فراموشی اصل مطلب و در نتیجه عقب افتادن کار میشود لذا توصیه ما این است که این موارد را خیلی مدنظر قرار نداده و بیشتر به اصل مطلب توجه کنیم.
۶- هزار دوست اندک و یک دشمن زیاد
بسیاری از اوقات شاهد آن هستیم که در روابط اجتماعی خود دچار یکسری مشکلات قضاوتی میشویم بدین صورت که به دلایل نامعلومی از شخصی بدمان میآید که ریشهیابی این قضیه به مسئله شرطی شدن فرد نسبت به یک شخصیت و یا رفتار خاص و یا حتی گاه یک تکه کلام خاص یا اسم خاص برمیگردد.
در نتیجه توصیه میشود که با استفاده از اولین تاکتیک گفتهشده این مشکل را حل کرد. در اینجا توصیه ما به شما این است که تا جایی که میشود خود را با آن فرد درگیر کرده و اوقات بیشتری را با او گذرانده زیرا این امر موجبات ظاهر شدن دیگر ویژگیهای فرد شده که ممکن است در تغییر نگرش شما نسبت به او کارساز باشد.
حال اگر دریافتید که قضیه برعکس است و اوست که به اشتباه از شما فراری است میتوانید با درخواستهای مکرر از او در ایجاد این رابطه اجباری و در نتیجه بهبود این دیدگاه کمک کنید.
۵- بر روی نکات مثبت تمرکز کنید تا بر روی نکات منفی
آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که یک واقعه کوچک تمام روز شما را خراب کند و به اصطلاح عامیانه به شما ضد حال بزند؟ نکته ناخوشایندی که در رابطه با مغز انسان وجود دارد این است که تأثیر اتفاقات بد بر روی آن بیش از اتفاقات خوب و شیرین است.
همین امر باعث تمرکز بیشتر مغز بر روی نکات منفی میشود؛ در راستای از بین بردن این تمرکز منفی که خودبهخود کیفیت زندگی را پایین میآورد بایستی سعی شود که به مسایل مثبت اندیشید و کمتر به مسایل منفی نگریست و آن را واکاوی کرد.
البته به تجربه شخصاً اعتراف میکنم که این امر کار بسی دشوار است ولی با تمرین و تکرار آثار زیبای آن را در زندگی خود شاهد خواهید بود. حال به تجربه میتوان به شما عزیزان گفت که راه حل این قضیه و یا اگر بهتر بگوییم کلید طلایی این قضیه در این است که اتفاقات بد زندگی را اتفاقات تعیینکننده و تمامکننده زندگی خود ندانیم و همیشه امیدوار به آینده باشیم زیرا هیچ کس از آینده خود خبر ندارد.
۴- واقعبینانه تصمیم بگیرید نه خوشبینانه
تحقیقات بسیاری در زمینه پایههای تصمیمگیری انسان انجامشده که نتیجه آنها باعث حیرت شما میشود،تحقیقات نشان میدهد که مغز انسان همیشه در راستای آیندهای خوش حرکت میکند در نتیجه تصمیمی که میگیرد بر اساس این پیشبینی است که آینده به کام انسان خواهد بود.
نتیجه تصمیمات گرفتهشده همگی بر پایههای خوشبینی هستند؛ مثلاً برای همین است که همه فکر میکنند در قرعهکشی برنده میشوند و یا مثلاً سیگاریها فکر میکنند که دیگران بر اثر سیگار کشیدن میمیرند و برای آنها مشکلی پیش نمیآید.
در نتیجه برای غلبه بر این واقعیت ذهنی بایستی همواره واقعبینانه تصمیم بگیریم و در همین راستا بایستی توجه داشته باشیم که زمانی که میخواهیم تصمیمگیری کنیم بایستی مطلب مورد نظر را خوب واکاوی کنیم. علاوه بر آن بایستی خود را در همه موقعیتهای احتمالی قرار دهیم تا بتوانیم با پیامدهای احتمالی روبرو شویم و در نتیجه بر اوضاع مسلط گردیم.
۳- به جای آتش زدن به مال خود آن را پس انداز کنید
حتماً تا به حال با افرادی سروکار داشتهاید که میگویند نمیتوانند پول خود را پس انداز کنند و تا آن را به دست میآورند بلافاصله خرجی میکنند و جالب است که بدانید بیشتر این افراد پول خود را در راستای اهداف کم ارزش و بعضاً بیارزش خرج میکنند، حال سؤالی که مطرح میشود این است که آیا این موضوع ارتباطی با مغز انسان دارد؟
پاسخ مثبت است، به دلیل توانای پایین مغز انسان در بازخوانی غیرارادی صحیح تمام خاطرات مخصوصاً دوران بیپولی و یا دوران سخت به دست آوردن پول انسانها به محض به دست آوردن پول آن را آتش زده و ناگهان شاهد دستان خالی خود هستند! لذا توصیه ما به این افراد این است که تا میتوانند به خود دوران بیپولی و دوران به دست آوردن پول را یادآوری کنند
تا از اسراف و نابودی بیمورد اموال خود جلوگیری کرده و آن علف خرس (!) را در جای درست و مناسب آن با حداکثر بازدهی مصرف نمایند البته ایجاد حساب پس انداز نیز تا حد زیادی در این راستا میتواند کارساز و مشکلگشا باشد مشروط بر اینکه نتوان بدون پشتوانه صحیح فکری به آن حساب دستدرازی کرد.
۲- شاد باشید
مغز انسان به گونهای طراحی شده است که میتواند آینده را ترسیم کند البته همگان بر ساختگی بودن آن آینده واقف هستید زیرا از آینده واقعی کسی خبر ندارد، حال که مغز ما چنین توانایی دارد بایستی از آن در راستای شاد زیستن نهایت استفاده را برد و نبایستی به گذشته تاریک فکر کرد و مرتب غصه آن را خورد؛ چرا که با ترسیم آیندهای هر چند خیالی برای لحظاتی هم که شده میتوان شاد زیست و از طرفی شاهد هستیم که همین لحظات خیالی هم میتواند الهامبخش و در نتیجه انگیزهبخش به زندگی ما شود که این از برکات ذهن انسان است که باید به صورت بهینه حداکثر بهره را از آن برد.
۱- همواره در نظر داشته باشید که دنیا بر محوریت شما نمیچرخد
مغز انسان به گونهای عمل میکند که تمایل شدید به خود محوریت و خودرأیی دارد و نه تنها در این راستا گهگاه دچار مشکل میشود بلکه تمام پروسه تصمیمگیری را به خطر میاندازد و باعث انحراف شما از واقعیات میشود. حال آن که دیده میشود که فردی تصمیم اشتباهی میگیرد و یا مثلاً دچار بنبستی در مسیر حرکت خود میشود
و در کل آن گونه که پیشبینی میکند نمیتواند برنامهاش را به جلو ببرد در نتیجه تقصیر این انحرافات و عقبماندگیها را به گردن دیگران و یا متأسفانه بدشانسی میاندازد و در کل از واقعیت که محور قرار دادن خود است طفره میرود، در زمینه شانس و اقبال باید بگوییم که تماماً ساخته ذهن ناقص بشریت است وگرنه تمام اتفاقات دنیا همگی بسته به دید ما دارد؛ چیزی تحت عنوان بدشانسی و یا خوششانسی وجود ندارد و صرفاً آنها طرز فکر و دیدگاه ما به واقعیات هستند.
منبع : فارنت