به گزارش خبرنگار فرهنگ آژانس تسنیمدر چند سال گذشته ، با تسریع در رسیدگی به پرونده قاچاق کتاب با ورود نیروهای امنیتی و نظامی ، چندین انبار در گوشه گوشه تهران ، همان شهری که مردم می گویند کتاب نمی خوانند ، افتتاح شده است. دومی منفجر شد. انبارهایی پر از کتاب های قاچاق که غیرقانونی و غیرمجاز هستند و یا از نظر ناشران پرفروش هستند و انتظار می رود برخی مشکلات اقتصادی این انتشارات را در سالهای اخیر جبران کند.
اگرچه روند مبارزه با قاچاق کتاب در درگیری های صنفی و قضایی تا دو سال پیش سریعتر ادامه داشت ، اما اکنون با گسترش تاج این درگیری ها کاهش یافته است ، از طرف دیگر ، فعالان این بازار سیاه زیرزمینی بیکار نیستند. آزمایش جدید برای توزیع از برگزاری نمایشگاه های مختلف در شهرهای توریستی کشور گرفته تا دستیابی به بازار امن در افغانستان.
استفاده از جوانان کوله پشتی نیز ترفندی است که قاچاقچیان کتاب بیش از یک سال از آن استفاده می کنند ، جوانانی که هر روز به دفاتر ، اماکن عمومی و … مراجعه می کنند. در میادین اصلی شهر و فروش کتاب با تخفیف.
اکنون سر و صدای صف واکسیناسیون بازار جدیدی برای قاچاقچیان کتاب ایجاد کرده است. در آخرین اقدام ، یکی از اصلی ترین نقاط فروش کتاب های قاچاق برای جوانان کوله پشتی ، صف واکسیناسیون است. مشاهدات خبرنگار تسنیم نشان می دهد که ، اتفاقاً ، این کتاب ها در دهه 60 به بالا نیز فروش خوبی داشته و در صف واکسیناسیون منتظر مانده اند.
حدود ساعت 11 صبح ، یکی از مراکز واکسیناسیون جمعی در شرق تهران است و گرما باعث ناراحتی زنان و مردان شده است ، که معمولاً باید بین 60 تا 70 سال داشته باشند. آنها پیام متنی دریافت کرده اند و اکنون منتظر نوبت دریافت واکسیناسیون عروق کرونر هستند. چندین نفر در حال خواندن کتابهای او در اطراف یک جوان بیست ساله هستند. یک پیرمرد کتاب تاریخی را ورق می زند و می پرسد ، “آیا مطمئن هستید که این کتاب بدون سانسور است؟” این ظاهراً تازه منتشر شده است. پسر می گوید مطمئن شوید که از نسخه بدون سانسور چاپ شده است.
من یکی دو کتاب از فروشنده می گیرم و آنها را ورق می زنم ، به دنبال یک کتاب عادی می گردم که نه آنچنان فروخته شده باشد یا کم فروش باشد ، او می گوید من کتابی ندارم. اما شماره من را بنویس تا برایت بیاورم.
در کوله پشتی او پرفروش ترین های بازار هستند که بیشتر داستان های ترجمه شده هستند. “از مردی به نام O” تا “بیهوش” و آثار Johomoes
می پرسم آیا خودتان کتاب ها را چاپ می کنید؟ او می گوید نه ، نه به من. می گویم: این نسخه های اصلی ناشر نیست و قاچاق محسوب می شود. با شنیدن کلمه “قاچاق” عصبانی می شود و کتاب ها را از من می گیرد. من به او اطمینان می دهم که به دنبال مشکل نیستم ، فقط می خواهم چند سوال بپرسم ، اما زیپ کوله پشتی او را می کشد و او قصد دارد آنجا را ترک کند. می گویم اگر جوابم را بدهد ، کتاب می خرم.
او می گوید: “نیازی نیست ، من همه آنها را قبل از ظهر فروختم.” مرد جوان دور می شود و من به کتاب پیرمرد نگاه می کنم که در سایه درخت نشسته است. کتابی که توسط نویسنده اسرائیلی نوشته شده و اخیراً توسط وزارت جهت یابی لغو شده و هم اکنون یکی از پرفروش ترین ها در بازار زیرزمینی کتاب است.
از پیرمرد می پرسم اگر می دانید کتاب هایش قاچاق است ، می گوید این کتاب کتاب دیگری است. وقتی برای او توضیح می دهم که چگونه کتاب های جوان منتشر می شود ، او تعجب می کند ، اما می گوید: او جوان است ، کتاب می فروشد ، بهتر است به دنبال چمن برود.
این دقیقاً سنگ بنایی است که قاچاقچیان کتاب در سالهای اخیر بدست آورده و بازار توزیع خود را گسترش داده اند. استفاده از جوانان با نگاه دانشجویی برای ترغیب عاطفی مخاطب به خرید ، آوردن کالاهای خود به مردم و استفاده از تخفیف های وسوسه انگیز.
عدم آگاهی عمومی از شرایط انتشار در کشور و فرهنگ سازی مناسب برای خرید مناسب کتاب ، این اطمینان را به وجود آورد که مردم نه تنها با پدیده ای به نام کتابهای اصلی و کپی شده بیگانه هستند ، بلکه بازار کتابهای قاچاق نیز داغتر می شود.
به نظر می رسد در سال های اخیر ، هرچه تعداد بیشتری از کارمندان تلاش می کنند کتابفروشی های قاچاق را شناسایی و شناسایی کنند ، قاچاقچیان با هوشمندی بازارهای بکر دیگری را برای خود ایجاد کرده اند که این امر در غیاب دستورالعمل های محدود کننده مدون است. امروزه به نظر می رسد که نه تنها نگرش منفی نسبت به مسئله قاچاق کتاب مسئولیتی ندارد بلکه نیاز به آگاهی عمومی در مورد این موضوع نیز وجود دارد.
انتهای پیام /