موجز و مختصر و به زبان عامیانه، فارغ از هیاهوی اهالی سیاست و رسانه و قبض و بسط های سیاسی این ساعات و روزهای نهایی معرفی کابینه، حرفی گفت که جان مطلب را ادا می کند. از صنعتگران حوزه انرژی بود و شایعات پردامنه این روزها بخصوص پیرامون حوزه نفت و انرژی به گوشش خورده بود، می گفت: «ما آمدیم پای صندوق که اینها بروند اما گویا قرار نیست آنها بروند» منظورش از این «اینها» افراد غیر تخصصی و فاقد شایستگی بود که خارج از حوزه صنعت نفت به این مجموعه در ادوار مختلف تحمیل و تزریق شده اند و استنباط عمومی آن بود که با حضور نامزدهای مدافع وضع موجود، این وضعیت بسط و تعمیم یابد و با آمدن دکتر مسعود پزشکیان که بر نگاه کارشناسی و تخصصی همواره تاکید ورزیده و دولت خود را معتکف و معتقد به رعایت اصل انصاف و عدالت عنوان کرده است، شاهد تغییرات ملموس و محسوس در این فرآیند گزینش مدیران عالی و سطوح میانی باشیم. بخصوص که برای اولین بار از بدو پیدایش دولت های مدرن در ایران چه پیش و چه پسا انقلاب اسلامی، مسعود پزشکیان در ابتکاری جالب توجه، لایه های مختلف و متکثر از صنوف و اقشار از متخصصان و کارآمدان ذیربط در حوزه های مختلف وزارتی را عهده دار گزینش و چینش نامزدهای مطلوب و مقبول و همسو با شاخص های گفتمانی و تخصصی کرده بود، بر حجم امیدها و البته انتظارات افزوده است. طی چند روز اخیر البته فضاسازی های سنگین رسانه ای و معرفی چهره های نام و نشان دار از میان سیاسیون طیف های مختلف از چپ و راست برای تصدی سمت های کلیدی بخصوص در حوزه های مهم و راهبردی اقتصادی، اذهان عمومی و بخش عمده ای از هواداران و حامیان گفتمانی مسعود پزشکیان را در بهت و حیرت برده و پرسشگری فراوانی در آنها ایجاد کرده است. دکتر پزشکیان با نام آوری از دولت «وفاق ملی» و نیز تشکیل کارگروه های تخصصی، پیش تر از آن، بذر امیدی در دل ها کاشت که این بار در دولت چهاردهم، شاهد خرق عادت باشیم، بدان معنی و مفهوم که به جای سیاسیون همیشگی از طیف همسو یا گزینش چند بُعدی از اطراف و اکناف و اقطار سیاسی در قالب تعاریفی با مضمون های کلیشه ای دولت وحدت ملی و دولت میانه رو، دولتی برآمده از تخصص گرایی و شایسته سالاری از بدنه های کارشناسی و عمدتا نادیده گرفته شده و محذوف در ادوار قبلی را این بار مجال طرح و ارائه و عرضه دهد. حال اما طی این چند روز اخیر بخصوص در چند وزارتخانه پر بحث و نظر، گزینه پردازی ها و موج سازی های رسانه ای پردامنه ای براه افتاده و از چهره های شاخص سیاسی برای تصدی وزارتخانه های اقتصادی نام برده می شود که هر کدام شاید در قواره و قامت یک رئیس دولت هم در سپهر سیاسی ایران وزن و اعتبار داشته اند اما معلوم نیست چرا با نام آوری از آنان برای حضور در دولت پزشکیان در سمت وزارت آنهم اقتصادی و تخصصی، چنین فضاسازی هایی صورت می پذیرد!.
این فعل و انفعالات رسانه ای از چند بُعد محل توجه و شایسته تامل است.
اول-تنزل جایگاه و چهره چنین مدیرانی که گذشته ای دور و نزدیک در صحنه سیاست و مدیریت کلان کشور داشته اند و اکنون طرح مداوم نام آنان برای تصدی سمت وزارت حتی در حوزه مهمی همانند نفت، چهره ای شیفته قدرت نه مدیری با کارنامه در عرصه و حوزه خدمت به مردم را از ایشان در افکار عمومی ترسیم خواهد کرد و پرنسیب سیاسی آنان را مخدوش می کند. دوم. این گزینه سازی ها می تواند بازی انحرافی رقبای سیاسی باشد که می خواهند گزینه مطلوب سیاسی و نه تخصصی خود را با فشار رسانه ای مطرح سازند و بهانه ای با توجه به روند تخصص گرایی و غیر سیاسی طی شده، ندارند و با این صحنه آرایی فرصت و مجال طرح گزینه خود را مهیا می کنند. سوم. آنان که نتوانسته اند بر مدار مسبوق به سابقه لابی گری این بار میدان بازی داشته باشند و دست شان کوتاه مانده و می دانند در روند کارشناسی شده و طراحی تخصصی کارگروه و شورای راهبری، هر کسی که گزینه نهایی باشد، مطامع آنان را ملحوظ نکرده و وامدار جریان و طیفی نیست و برای زدن چنین گزینه هایی دست به این بازی برده اند.
چهارم. منتقدان و مخالفان دولت که می دانند، معرفی کابینه همسو با گفتمان پزشکیان و وعده های اعلامی از جمله بکارگیری متخصصان از جوانان و زنان و اهل سنت منتخب کارگروه ها، سرمایه اجتماعی پای کار دولت را ارتقا و افزایش محسوس و ملموس می دهد و برعکس آن عدم چنین رویکردی می تواند ضربه مهلک به همذات پنداری میان دولت و لایه های مختلف و متکثر جامعه باشد. البته که مسعود پزشکیان در چند انتصاب اخیر خود در سطوح معاونان، نشان داده که بی توجه به فضاسازی ها و گمانه زنی ها، هر آنچه که بدان اشراف و آگاهی یابد و به صلاح و خیر عمومی بداند، بی تعارف به انجام می رساند و نیک امیدواریم که مسئله مهم سرمایه اجتماعی را به عنوان مهمترین مولفه و اولویت اصلی دولت در معرفی کابینه ملحوظ کرده و فراتر از تحرکات رسانه ای و سیاسی گام بلند تحقق دولت وفاق ملی را بردارد.