خصوصیات نهاد اجماع پیام روشنی دارد. اینکه هدف طولانی مدت از تشکیل این سازمان وجود ندارد و مثل همیشه ، اصلاح طلبان چند ماه قبل از انتخابات و فقط برای رأی دادن ، این بار تحت عنوان جبهه اصلاحات ایران ، گروهی تشکیل دادند ؛ سازمانی مشابه سازمانی که قبلاً به عنوان شورای اصلاح سیاست های عالی شناخته می شد ، همه قبل از اصلاح طلبان قبل از تأسیس نهاد اجماع قول می دادند که نهاد پس از انتخابات وظیفه هماهنگی اصلاح طلبان را داشته باشد. اما خرابی این کیت ها لزوماً به دلیل سهل انگاری اعضای آن نیست ، بلکه به وضوح به این دلیل است که در حال حاضر نتیجه مهمی بیان می شود. این سرمایه اجتماعی خاص ، همانطور که در گذشته مشاهده شد ، دیگر در اختیار اصلاح طلبان نیست.
ولی این مشکل از آنجا ناشی می شود که نیروهای حاضر در بدنه اجماع عملکرد این سازمان را موضوع بحث های انتخاباتی می دانند و حتی به نظر می رسد ذکر چنین هدفی ، که در آینده هیئت اجماع می تواند نقش هماهنگی بین احزاب اصلاحات ، به سادگی استراتژی های انتخاباتی را تعیین می کند. و اتفاق نظر در مورد انتخابات پیش رو بود ، نه مباحث نظری مانند نیاز به بازگشت به جامعه. موضوعی که مدتهاست توسط تحلیل گران مستقل و دلسوز مطرح شده است ، اما با واکنش شدید برخی از بخشهای جبهه اصلاحات یا برخی دیگر مواجه شده است که اصل موضوع را انکار نکرده و آن را به آینده معطوف کرده اند.
البته در زمینه های مختلف انتقاداتی در مورد سازوکار رسمی و ماهوی این نهاد وارد شده است؛ به عنوان مثال ، سید هادی خامنه ای اخیراً در مصاحبه ای گفت: «در انتخابات گذشته ، نهاد اجماع ساز نه تنها اجماع را تشکیل نداد ، که دارای یک تقسیم بندی نیز بود. اولین شرط اصلاح روابط ما به عنوان اصلاح طلب با بدنه اجتماعی ما این است که ابتدا انتقاد جدی نسبت به گذشته خود داشته باشیم. ثانیاً ، ما باید از این طریق صادق باشیم تا مردم باور کنند آنچه ما می گوییم ریا ، ریا و تبلیغ نیست. “
عباس عبدی اخیراً در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم در مورد هشدار سه سال پیش خود با خاتمی صحبت کرده بود: “من هرگز از دوستان اصلاح طلب جدا نشده ام ، اما این بدان معنی نیست که با آنها موافقم. من برای آنها نامه نوشتم ، اما آنها پاسخ نداد. حتی یک کلمه … در همان انتخابات ، من با دو نفر از فعالان اصلی اصلاحات تماس گرفتم و به آنها گفتم ، “می خواهید چه کار کنید؟” گفتم آیا چشمهایم را خواندید؟ آنها گفتند نه. وقتی شما خسته نباشید با خواندن دو یادداشت برای دیدن آنچه که من فکر می کنم ، در مورد چه چیزی صحبت می کنیم ، موقعیت کسی که کلامش اصلا ارزش خواندن ندارد کجاست؟ اینجاست که من ایستاده ام … من به عنوان یک صحنه اصلاح طلب عمومی می نویسم ، این همه است که شما به من می گویید چرا پیام تصمیم گیری را به جبهه اصلاح نمی دهید و من می گویم که من حدود سه سال پیش نزد آقای خاتمی رفتم (آقای خانیکی حضور داشت) و اوضاع اصلاح طلبان را بسیار تحلیل کردم به وضوح در طرف دیگر به بن بست رسیده اید و می توانید آبیاری کنید کا متفاوت است نمی تواند ادامه پیدا کند. بهتر است خودتان کار خود را منجمد کنید. انجماد سرمایه شما را از دست نمی دهد. من گفتم که همیشه می تواند فرصتی باشد و ناگهان یخ آب و هوا را گرم می کند و می توان کاری کرد. من گفتم که نه تنها دیگر نمی توانید موتور قدرت باشید ، بلکه می توانید مانند یک مانع عمل کنید. به هر حال من خیلی فعال بودم. من به دوستانی که صادقانه در انتخابات شرکت کردند احترام می گذارم. “دلیل اصلاح طلبان به دو جناح تقسیم شد و برخی شرکت کردند و برخی دیگر شرکت نکردند به این دلیل بود که ما انشعاب کردیم.
اما اکنون ، گویی با زور ، آنچه اتفاق افتاده این است که اصلاح طلبان ناگهان از روی ناچاری برای توجه به سرمایه اجتماعی از دست رفته صحبت می کنند. به عنوان مثال ، حسن رسولی در مصاحبه ای با مشرق گفت: “در شرایط فعلی ، وقتی فرا بالی بر جامعه اصلاحات ایران تمرکز دارد ، روند برقراری مجدد سازمان اصلاحات باید با تمرکز بر بهزاد نبوی آغاز شود. این بدان معناست که سی و سه حزب با تمرکز خود و با استفاده از اعتماد سایر بزرگان اصلاحات ، نخست ، برای متوقف کردن روند گسترش و گسترش ، و ثانیاً ، در قالب یک برنامه برنامه ریزی شده ، کلید پروژه برای ادغام این احزاب هستند. من فکر می کنم امروز هیئت مدیره جبهه اصلاحات ایران به ریاست آقای بهزاد نبوی ظرفیت چنین کاری را دارد. ما از نظر کمی احزاب زیادی داریم ، اما از نظر کیفیت هیچ حزب حزبی نداریم. در حال حاضر ، من بعنوان یک فعال سیاسی اصلاح طلب ، عضو حزب نیستم و یکی از دلایل پیوستن من به احزاب فعلی این نیست که فکر می کنم احزاب فعلی آنها و تنوع آنها منجر به شکست احزاب شده است. در ایران. “اگر پیامبران پیشگام شوند ، من به عنوان یک فعال سیاسی در یکی از دو یا سه حزب اصلاحات که یکپارچه ، فراگیر و دارای قدرت تأثیر کیفی هستند ، خواهم پیوست.”
یا محمود صادقی ، یکی از اعضای هیئت اجماع ساز ، اظهار داشت: “به طور کلی ، روش اصلاح آنها را ملزم می کند که در هر شرایطی گفتمان و الزامات را دنبال کنند. خواه قدرت داشته باشند و هم از قدرت خارج شوند. شرایط خارج از قدرت فرصت خوبی برای بازیابی و بازگشت به جامعه و تأمل عمیق تر در مشکلات جامعه از جمله انتقاد از قدرت است. طبیعتاً دولت آقای رئیسی بعنوان بخشی از ساختار قدرت نیز می تواند مورد انتقاد اصلاح طلبان قرار گیرد. البته انتقادی که مخرب و مناسب نباشد و در جهت اصلاح مباحث باشد.
در گفتگو با فارس حسین ناگاشی ، یکی از اعضای حزب اتحاد ملت ، در مورد وضعیت فعلی اصلاح طلبان گفت: “به نظر می رسد که ما در نظم داخلی روند اصلاحات بر اساس نظرات جامعه و نحوه نگاه تغییراتی خواهیم داشت. در جامعه مشخص خواهد شد از یک طرف ، آنها سیاستمداران پوپولیست خواهند بود. در این رویکرد ، نه تنها سیاستمداران با طرح سیاست ها ، شعارها و ایده های خود مردم را به اقدام سیاسی دعوت می كنند ، بلكه در عوض سیاستمداران پوپولیست خواسته های بدن خود را می شنوند و رهنمودهای خود را بر اساس این خواسته ها تنظیم می كنند. در واقع ، آنها به پایگاه رأی دادن به طرفداران استعمار خود مراجعه نمی کنند. از طرف دیگر ، افراد ، احزاب و گروههایی در روند اصلاحات وجود دارند که معتقدند به عنوان سیاستمداران باید مردم را به یک جهت خاص هدایت کنند یا از آنها چیزی بخواهند و وقتی مردم شانس نیاورند ، به جای اصلاح اشتباهات خود ، آنها را مقصر می دانند مردم و “آنها باید با شما تماس بگیرند و همه آنچه را که به دلیل عدم حضور مردم در انتخابات اتفاق افتاده است ، تجزیه و تحلیل کنند.”
ناصر گوامی ، نماینده مجلس ششم ، مهمترین مشکل اصلاح طلبان امروز را اینگونه تشریح کرد: “من معتقدم که مشکلات وقتی بوجود می آید که عده ای در تهران می نشینند و میهمانی تشکیل می دهند ، یک نفر در پایتخت وجود دارد و در هر استان یک نفر می کارند و آن را حزب می نامند و در همان زمان می آیند تا اختلاف کنند و به اجماع و نتیجه برسند. همان مشاهده شده است. در همان استان ، ما (قزوین) مشکلی نداشتیم ، تا زمانی که با هم متحد بودیم و جلساتی را برگزار می کردیم ، اما متأسفانه برخی از همین رهبران حزب آمدند و جلسه دیگری را در استان برگزار کردند که باعث ایجاد تفرقه بین اصلاح طلبان استان شد. جدایی ختم به خیر نمی شود؛ زیرا اگر وجود نداشت ، ما در انتخابات مجلس شورای اسلامی متحد بودیم و می توانستیم حداقل یک نماینده اصلاح طلب را از استان خود (قزوین) به مجلس بفرستیم ، اما چون آنها اختلافاتی ایجاد کردند ، متأسفانه اتفاق نمی افتد و به همین ترتیب در مشاوره “روند اصلاحات رأی گیری نمی کند.”
با توجه به همه این نظرات ، به نظر می رسد اصلاح طلبان بیش از هر زمان دیگری به بازسازی داخلی احتیاج دارند. خواه در مورد بازگرداندن گفتمان ، بازگرداندن اعتماد به سرمایه اجتماعی و البته بهبود سیاست به دست آوردن قدرت سیاسی باشد و اگر این اتفاق نیفتد ، بعید است که آنها بتوانند نماینده اکثریت مردم باشند. در سالهای بعد
23302