اس ام اس عاشقانه جدید
زنده باشی مامان
که غذا را در دهان ما می گذارد
و اشک در چشمانش ریختیم
من کودکی ام را بازی کردم
بیا بیرون مرد باش…
خدا تو را حفظ کند
نه اینکه اینقدر غرق دنیا بشم
تا زمانی که مادرم را دوست دارم
نگو مامان چرا چشماتو باز نمیکنی
وقتی اصیل به دنیا آمدی
چه حیف مردن…
همانی باش که هستی…
به برخی باید گفت
بالاخره ما خوب و بد هستیم، کم و بیش همینی که هستیم
تو من نیستی…
این بار به سلامتی زنانی که مادر نیستند
کسانی که نمی توانند مادر باشند
کسانی که هرگز مادر نمی شوند
کسانی که قبلا مادر بودند اما فرزندان خود را از دست دادند
و برای سلامتی مادرانی که روی زمین می خوابند…
من گرفتار تو شدم
از آزادی متنفرم…
باران کجاست،،،؟!
دلم برات تنگ میشه،،،
بیا،،،
بیا در ابرهای دلم باشیم،،،!
بیا با هم روحیه بگیریم،،، !!!
گاهی باران باید چتر را لمس کند،
سرش را نگه دارید
و ما
جای او را بگیریم…
پاییز فصل بارانی است
واقعا پاییز؟
من می افتم یا تو؟
در فصل باران می بارد!
من دارم چهار فصل میشم…
باران همیشه یک رویداد شاعرانه نیست
از کسانی بپرس که سقفشان بهشت است!
بینمت ..
گونه هایت خیس است
باز هم با این دوست دشمن …
اسمش چی بود
هان
باران…
باز زیر بارون راه رفتی…؟
هزار بار گفته ام باران دوست خوبی برای آدم های تنها نیست…
همدم خوبی برای درد نیست…
فقط دلتنگی تو را خیس و خیس و خیس می کند…
وقتی باران قطع می شود …
خاطرات تازه شروع به چکیدن کردند…
دوست دارم بارون بباره…
دوست دارم باران ببارد و لیوان بخار شود…
و تمام دلتنگی هایم را روی “ها” گذاشتم…
و یکدفعه با لبه آستینم پاکشون میکنم…
بدون تو….
حتی باران…
بوی تشنگی می آید…
وقتی بارون میاد… دلم برات تنگ شده… راه میرم…
بدون چتر … متنفرم … آسمان گریه می کند …. .
من فقط زیر باران ادامه می دهم، حتی درخواست چتر را رد می کنم
می خواهم تنهایی ام را در این فضای دو نفره نشان دهم
باران می بارد، من نه چتر دارم و نه چیز دیگری
میگن وقتی بارون میاد بوی زمین بلند میشه پس چرا اینجا
وقتی بارون میاد بوی خاطره میاد؟
وقتی باران می بارد، همه چیز تازه است، حتی اگر گرم نباشید
دیر وقت بارون میاد…
دیر …
من مدتهاست که در نبود کسی خشک شده ام …
وقتی باران می بارد
تمام خیابان های شهر
پر از گریه های من است
آنچه می گویم:
من تنها نیستم
سام من منتظرم
یکی ….
باران بهانه است، آسمون نمی تواند جلوی یک اشک را بگیرد. . .
چقدر فصل بارانی من سخت بود
انگار نوازشم نکرد، باران روی صورتم نشست
گریه من، فریاد من، فقط سکوت بود
به قول من
در بستر نفرت بخواب. . .
تو نبودی…
اما خیلی ها بودند…
من بودم…
باران می بارید…
یک چتر …
نفرت انگیز بود…
او همراه همیشگی من هم بود…
جای خالی شما را می گویم
خیلی وقته داره بارون میاد…
قلبم تند تند میزنه…
ببار…
میخوام با خودم قدم بزنم…!!!
که می تواند …
عاشق شدن …
از یاد باران…
البته.
من دیگر یک اسباب بازی باران نخواهم بود!
معشوق من برای هفت پشت کافی بود
در باران …
همه تندتر راه می روند!
من تنها ایستاده ام
و من با چشمان خودم به تو فکر می کنم!
امروز
ساز چنگ
ندارد…
باران
خود خودش
تمام
گفتن
گفت…
فقط
کمی
عاشقانه تر باش ….
گردآوری: مجله اینترنتی دلگرم