مجله گردشگری

پربازدیدترین‌ها
لینک های مفید

از آن روز به بعد ماجرای هولناک شاهدان عینی قتل دختر هفده ساله اهوازی/ لکه خون بزرگ وسط خیابان!

Picture of به قلم زود نیوز
به قلم زود نیوز
سرفصل‌های مقاله



به گزارش سلام نو به نقل از ایسنا، مجموعه جنوب، میدان کسایی; این میدان جایی است که جوانی سر «مونی» را جلوی چشم یک تاجر می برد. در اطراف میدان، تعمیرگاه های خودرو دیده می شود. با گذشت دو روز از حادثه ظهر شنبه، اکنون به نظر می رسد یک روز عادی در حال سپری شدن است، اما فضای میدان کسایی همچنان سنگین است.

برویم سراغ یک تاجر، او یکی از تعمیرکاران این رشته است. از روز حادثه که می پرسیم می گوید: تصادف؟ فاجعه بود اگر به این می گویند تصادف، پس باید شهر را بکشند تا بگویند فاجعه بوده است. ما کاسبان این میدان سه روز است که نخوابیده ایم و حتی نمی توانیم غذا بخوریم.

وی ادامه می دهد: مشغول کار بودیم که دیدیم ماشین در میدان پارک شده و مردی بیرون آمده و سر دختر را بریده اند. سپس شنیدیم که جسد این دختر را به خیابان ناصرخسرو انداخته و سر او را به میدان کسایی آورده اند.

مردم میدان کسایی هنوز از دیدن دختر نوجوانی که سر بریده و خون آلود به بازار آورده اند، در شوکه هستند.

یکی از بازرگانان گوشه ای از جزیره پوشیده از گل را در وسط خیابان نشان می دهد. خون مونا هنوز هست، لکه خون بزرگی روی میز کنار گل های بنفشه خشک شده است.

نوارهای زرد “منطقه خطر” در اطراف جزیره ویولت هنوز در باد سرد می لرزد. منطقه غم انگیزی است

مردم باور نمی کنند که با چنین صحنه ای مواجه شده اند. استاد نقاشی می گوید بعد از آن صحنه هنوز نمی تواند راحت بخوابد. او که می گوید با دیدن این صحنه همچنان ناراحت است، انتظار دارد که قاتل «انتقام» باشد.

بیشتر بخوانید  جزئیات ارسال فیلم پیدا شدن نوزاد در سطل زباله

وی ادامه می دهد: کار پدر دختر بدتر از فردی است که این قتل را انجام داده است. چگونه توانستند خرگوش او را فریب دهند و به کشور برگردانند و با او تماس بگیرند و دخترش را بکشند؟

این شهروند اهوازی می گوید: مردم این منطقه با دیدن این صحنه دچار مشکلات روحی و روانی شدند.

رنگ به جای خون ریخته شده به “مونا” اشاره می کند و می گوید: زیر آن میله; در جای دیگر او را سر بریدند و به میدان بردند. همه ما وقتی شب به خانه می رویم دچار سرما می شویم.

تاجر از ما درباره انتقام قاتل می پرسد و می گوید: تکلیف فردی که در ملاء عام این کار را کرده چه می شود؟ وقوع چنین فجایع نشان دهنده ضعف قانون است.

یکی دیگر از کسبه میدان کسایی می گوید: مشغول کار بودم که دیدم مردی سر دختری را در دست گرفته و در میدان می چرخاند. سپس سرش را به زمین انداخت و رفت.

او گفت: «یک مکتب نسوان در نزدیکی آن وجود دارد. همه ما با دیدن این صحنه ناراحت شدیم.

اهالی میدان می گویند جسد یک دختر نوجوان بدون سر در خیابان ناصره هسروا رها شده و به میدان کسایی آورده شده تا در مقابل دیدگان مردم در معرض دید عموم قرار گیرد.

به خیابان ناصره هسروا می رویم. خیابان پایین میدان کسایی دو طرفه با تعمیرات و تعمیرات مختلف. این خیابان نسبتا شلوغ است.

اگرچه محله آرام به نظر می رسد، اما چند روز پیش در همان خیابان، جسد برهنه مونا نزدیک یک مغازه لاستیک فروشی رها شد.

اهالی می گویند که برادر شوهرش به کتف مونا ضربه چاقو زد و پس از اینکه مونا روی زمین افتاد روی پای او نشست و شوهرش سر او را برید.

بیشتر بخوانید  زن 20 ساله ای مورد کلاهبرداری مردم هوسارباز قرار گرفت

او پس از سر بریدن همسر 17 ساله اش، با چنگ زدن به موهای تیره دختر، با لبخند راه می رود و سپس سر خون آلود خود را در خیابان رها می کند و فرار می کند. اما چند ساعت بعد دستگیر شد.

در فیلم منتشر شده از این جنایت، صدایی به گوش می رسد که فردی به اهالی می گوید: همین! آوردیم!

صدای دیگری هم هست که می گوید: «این مرد شیر است» و به نوعی به این جنایت اعتراف و تشویق می کند.

زن میانسالی از حومه خیابان ناصرحسروا که برای خرید به خیابان آمده بود از جزییاتی که دیده و شنیده است می گوید: گفته می شود این دختر 17 ساله صاحب یک فرزند است. پس از فرار او به ترکیه، یکی از اقوام ساکن ترکیه آدرس دختر را پیدا کرد و به خانواده اش داد.

وی ادامه می دهد: گویی این دختر در اردوگاهی در ترکیه بوده و پدرش حتی پس از تعهد به دولت، موفق شده او را با نامه قاضی بازگرداند. دختر به عمویش اعتماد کرد، اما روز بعد از بازگشت به خانه، شوهر و برادر شوهرش او را تا حد مرگ کتک زدند.

ناصر خسرو زن میانسال ناصرخسروف می گوید: «سر برگرداندن دختر مردم را ترساند.» مثل کار داعش بود. نوه های من آنقدر می ترسند که حتی از بیرون رفتن به حیاط می ترسند. حالا که کشته شده چرا سرش را بریده اند؟

یکی دیگر از تاجران میدان کسایی نیز می گوید: پدرش 500 میلیون تومان پول داد و دختر را پس داد و به شوهرش سپرد. بعضی ها می گویند او را تبعید کردند.

بیشتر بخوانید  گزارش هواشناسی 28 ژوئن 1401. / هشدار آتش سوزی جنگل ها و طوفان شن

خانمی که در مغازه ای در خیابان ناصره حسروا کار می کند نیز می گوید: پس از فرار دختر به ترکیه، شوهرش با او تماس گرفت و به او گفت که اگر برگردی با تو کاری نداری و سپس پدرش او را دنبال کرد و او را فرستاد. زمین برگشته

وی ادامه می دهد: این صحنه خیلی بد بود و همه مردم محل ترسیده بودند. دختر یکی از دوستانمان که برای پیاده شدن از تاکسی از سرکار برمی گشت با صحنه سر بریدن دختری در این خیابان مواجه می شود که بیهوش شد و راهی بیمارستان شد.

این شهروند می گوید: چرا علنی این کار را کرد؟ این خیلی بد بود

زن جوان ساکن کوچه ای حوالی میدان کسایی درباره این حادثه می گوید: «مونا» دو ماه پیش با یکی از دوستانش فرار کرد و به ترکیه رفت. در این دو ماه هیچکس از این دختر خبر نداشت و همه از خانواده او پرسیدند که کجاست؟ آبروی آنها رفته است. گفته می شود که او پس از فرار از ترکیه عکس های همسرش را با دوستش ارسال کرده است. به شوهرش حسودی می کرد.

زن جوان می گوید: «دوست مونا» اقدام کرد و او را در ترکیه رها کرد. پس از این اتفاق، خانواده دوباره جمع می شوند و پدر پول می پردازد و دختر را به کشور باز می گرداند.

وی ادامه می دهد: خانواده دختر اثر انگشت محل شده اند و آبرویی ندارند. دیگر نمی توانستند از خانه بیرون بروند. این دختر کار بدی کرد، شوهرش بدتر کرد.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
نظرتون رو بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *