احیای شکوه دانشجویی؟



به گزارش سلام نو به نقل از اعتماد، زمانی که در آذرماه 1400 قانون مهم دولت روحانی با عنوان « برخورداری همگان از حق تحصیل در دوره های آموزش عالی» که با هدف ممنوعیت نمره دهی دانشجویان به تصویب رسید، تصویب شد. بسیاری از تحلیلگران و اساتید دانشگاه پیش بینی کردند که ماجراهای جدیدی در محیط آموزش عالی کشور در راه است.

اولین پرده این تحولات جدید نه در ارتباط با دانشجویان، بلکه در حوزه ارتباطات دولت جدید و منتقدان دانشگاهی برخاست. در ماه های نخست تشکیل کابینه جدید، تعداد زیادی از اساتید دانشگاه یا با اخراج مواجه شدند یا بازنشستگی پیش از موعد دریافت کردند و جای خود را به اساتیدی دادند که از نظر دولت جدید با شرایط جدید سازگاری بیشتری داشتند.

احیای روند «دانش آموزان ستاره دار»؟

اساتیدی چون محمد فضلی، بیژن عبدالکریمی، تقی آزاد آرامکی، صادق زیباکلام و …. از شاخص ترین نام هایی بودند که فضای دانشگاهی کشور را ترک کردند. بعد از اساتید، این روزها اخباری مبنی بر بازگشت دسترسی به «دانشجویان ستاره دار» به گوش می رسد تا دانشجویان منتقد ثبت نام نکنند.

اولین چراغ اظهارنظرهای رسمی در این زمینه توسط یکی از اعضای کمیسیون آموزش مجلس یازدهم روشن شد. ویس کرمی 9 مرداد در خصوص اینکه آیا دولت سیزدهم روند ستاره دادن به دانشجویان و سلب حق ادامه تحصیل را آغاز می کند یا خیر، گفت: دانشجو بودن در همه دانشگاه های دنیا یک سری قوانین دارد و آئین نامه.” بسته به جرمی که دانشجو، کارمند یا استاد مرتکب می شود، طبیعتاً مجازات هایی در نظر گرفته می شود». اظهاراتی که بسیاری از تحلیل گران آن را در قالب احیای رویکردی مبتنی بر دانشجویان ستاره تفسیر و تحلیل کرده اند.

برای توضیح زوایای مختلف این موضوع، شاید هیچ فردی به اندازه غلامرضا ظریفیان، فردی که روند پیگیری پرونده بسیاری از دانشجویان ممتاز را از نزدیک دنبال کرده باشد، وجود نداشته باشد.

ظریفیان مهاجرت نخبگان را مهم ترین پیامد رویکردهای منفی در ساختار آموزش عالی کشور می داند و می گوید: این رویکرد پیامدهای زیانباری برای کشور ما در عرصه داخلی و بین المللی دارد. وی از تصمیم گیران حوزه فرهنگی دولت جدید می خواهد که پرونده ستاره را به دقت بررسی کنند تا مشخص شود چنین تصمیماتی چقدر به شأن آموزشی کشور لطمه می زند.

این روزها برخی از دانش آموزان مقاطع مختلف اعلام کردند که با وجود نمرات عالی، اجازه ثبت نام ندارند و ستاره دار شده اند و یکی از نمایندگان مجلس نیز تلویحا این موضوع را تایید و از تدوین قانونی در این زمینه خبر داد. اساساً آیا می توان از یک فرد حق تحصیل محروم کرد؟

بیشتر بخوانید  ما دوباره نام پایتخت قزاقستان را تغییر می دهیم

از آنجایی که در ایران حوزه های مختلف اجتماعی، سیاسی، شغلی و … زندگی از یکدیگر جدا نیست و این حوزه ها بسیار به هم گره خورده اند، آسیب های اساسی به کشور وارد می شود. موضوع آموزش مانند حق شهروندی، حق حیات، حق مسکن، حق مالکیت و… است و این حق اساسی مورد مناقشه هیچکس و جنبشی نیست. همانطور که انسان حق حیات دارد، حق تحصیل نیز دارد. اتفاقا قانون اساسی نیز این حقوق را تایید و تضمین کرده است. در عین حال فعالیت سیاسی نیز جزء حقوق اساسی ملت است. در دنیای امروز اگر با این فعالیت های سیاسی زندگی اجتماعی یا منافع ملی مخدوش شود، عامل این اغتشاشات در دادگاه صالح و با حضور هیئت منصفه حضور خواهد داشت.
رای صادر می شود.

این مجازات ها نیز در محدوده فعالیت های مخرب سیاسی است و شامل سایر حقوق قانونی وی نمی شود. خطای سیاسی یک شخص حتی با تشخیص دادگاه صالح به سایر بخش ها نیز قابل تعمیم نیست و حق قانونی او را سلب می کند. به عنوان مثال، فردی که مرتکب خطای سیاسی شده و به مجازات قانونی محکوم شده است، نمی توان از حق درمان مناسب و دسترسی به پزشک محروم شد. همچنین نمی توان او را از حق تحصیل و تحصیل در مقاطع مختلف تحصیلی محروم کرد.

اما از چه زمانی این اصول مندرج در قانون اساسی نادیده گرفته شده است؟

متأسفانه از مقطعی بین سال های 84 تا 92 موضوع کنش سیاسی با طبیعی ترین حق بشر یعنی حق دسترسی به آموزش در هم آمیخته شد. در نتیجه این رویکرد، یک دانشجوی ایرانی با پدیده شومی مواجه شد که در فضای عمومی و رسانه ای کشور به «ستاره» معروف شد.

پیامدهای این تصمیم چه بود و آیا مبنای قانونی برای آن وجود داشت؟

این رویکرد هم آثار مخرب داخلی داشته است و هم آثار بسیار بسیار تلخ بین المللی. بر این اساس دانش آموزی که فعالیت سیاسی می کرد و حتی مرتکب اشتباه سیاسی می شد از طبیعی ترین حق یعنی حق تحصیل محروم شد. البته بیشتر مراحل ستاره گیری دانش آموزان بر اساس اعمال سلیقه بود و قانونی در این باره وجود نداشت. نتیجه این رویکرد این بود که برخی جریان ها با محرومیت از تحصیل، برای جلوگیری از فعالیت سیاسی مردم اقدام کردند.

شما با تعدادی از این دانشجویان برتر ارتباط نزدیک داشتید، این دانشجویان چه نوع دانش آموزی بودند؟

اکثر این دانش آموزان محروم از تحصیل از بچه های باهوش، کنجکاو، نخبه و درس خوان کشور بودند. نتیجه این رویکرد این بود که بخشی از این ظرفیت های موثر و قدرتمند ایران یا از میدان عمل سیاسی و سوال برانگیز دست کشیدند یا به مهاجرت روی آوردند. یعنی سرمایه‌های انسانی نخبه ایران به دلیل تضاد بین فعالیت‌های سیاسی معمول و فعالیت‌های آموزشی، وطن را ترک کردند و از دایره ارزش‌آفرینی مضاعف برای کشور خارج شدند.

بیشتر بخوانید  آزاد راه تهران- شمال باز هم مسدود شد؟ -

اشاره کردید که این پدیده از زمان دولت احمدی نژاد به طور سیستماتیک افزایش یافته است. آیا قبل از دولت احمدی نژاد محدودیتی برای دانشجویان وجود نداشت؟

محور اصلی این گونه جلسات در دوره احمدی نژاد شکل گرفت. قبل از دولت نهم و دهم با چنین پدیده ای مواجه نبودیم. فقط در مقطعی در شورای امنیت کشور برای کسانی که در مبارزات مسلحانه شرکت می کردند محدودیت ایجاد شد. البته نام این محدودیت ها معروف نبود، در حالی که اساساً انسان را از تحصیل محروم نمی کرد. آن شخص به دادگاه می رفت، حکم می گرفت و حکم را می گذراند، دانشگاه ها از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی می پرسیدند که این فرد از حلقه محاربه است یا نه و بعد ثبت نام می کردند.

سرنوشت بهترین دانشجویان دولت حسن روحانی چه بود؟

در دولت روحانی با تلاش دکتر غلامی، وزیر آموزش عالی وقت، بخش قابل توجهی از این محدودیت ها برداشته شد. هر چند گاهی جلسات سلیقه ای با دانش آموزان برگزار می شد، اما از حجم آنها کاسته شد.

اخیرا یکی از معاونین بار دیگر از احیای رویکرد ستاره ای دانشجویان صحبت کرد و آن را عادی خواند. آیا باید منتظر دیدارهای جدید با دانشجویان باشیم؟

متاسفانه برخی از نمایندگان مجلس که باید مدافع حقوق اولیه مردم باشند به صورت قانونی موضوع ستاره دادن به دانش آموزان را مطرح می کنند. به این نمایندگان توصیه می کنم این موارد را بررسی کنند و ببینند چه آسیب های داخلی و بین المللی به کشور وارد شده است. این تصور که فردی در ایران به دلیل فعالیت سیاسی یا حتی اشتباه با گرایش تحصیلی مواجه شود، برای افکار عمومی بین المللی و داخلی قابل قبول نیست. توصیه من این است که این اشتباهات بزرگ را تکرار نکنید. دانشگاه ها کمیسیون های انضباطی دارند و از این طریق می توان مسائل را حل کرد. اگر دانشجویی خارج از محیط دانشگاه به فعالیت سیاسی مخرب می پردازد، باید با حضور هیئت منصفه در دادگاه های صالح محاکمه و مجازات های مقتضی در نظر گرفته شود. این روند ربطی به محرومیت مردم از تحصیل ندارد.

بیشتر بخوانید  حرکت خطرناک اسکی روی آسفالت با سرعت ۹۰ کیلومتر بر ساعت / فیلم

برخی از نمایندگان اعلام می کنند که قصد دارند دسترسی به دانشجویان مبتدی را به قانون تبدیل کنند. نظر شما در این باره چیست؟

این اشتباهی است که اگر خدای ناکرده به قانون تبدیل شود، عواقب ویرانگرتری نسبت به گذشته خواهد داشت. مهاجرت دانش آموزان را تسریع می کند، افراد باهوش و مستعد را از عرصه آموزش حذف می کند و در عین حال باعث اعتراض افکار عمومی می شود.

با توجه به اینکه جوانان، دانشجویان و زنان بال‌های اصلی نفوذ اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان هستند، برخی معتقدند اصولگرایان با اعمال چنین رویکردها و قوانینی به دنبال شکستن بال‌های نفوذ اصلاح‌طلبی هستند. آیا این تعبیر صحیح است؟

اجازه دهید سوال شما را متعادل کنم، من معتقدم اکثر اصولگرایان از این رویکردها دفاع نمی کنند و این طیف های افراطی، افراطی و رادیکال راست هستند که به دنبال این نوع رویکردهای منفی و متعصبانه هستند. در غیر این صورت اصولگرایان معتدل، باتجربه و اصیل باید در برابر این گونه برخوردها مقاومت کنند تا جناح راست و همه اصولگرایان مقصر این نوع رفتارهای نادرست نباشند.

در رتبه بندی اخیر دانشگاه های منطقه که به تازگی منتشر شده است، شاهد عدم حضور دانشگاه های ایرانی در رتبه های برتر این رتبه بندی ها هستیم. فکر نمی کنید بخشی از این نزول ناشی از همین رویکردهای منفی و متعصبانه است؟

شکی نیست که رویکردهای منفی بر کیفیت کلی دانشگاه تأثیر منفی می گذارد. وقتی نخبگان ایرانی از دانشگاه ها حذف و اخراج می شوند، خلایی ایجاد می شود که می توان آن را بحران استعداد نامید.
علاوه بر این، گزارش هایی که اخیراً توسط یک سازمان سنجش ارائه شده است، به همین موارد اشاره می کند. البته مشکلات ساختار آموزش عالی ایران فراتر از اینهاست و گزاره های مختلفی را در بر می گیرد.

در نهایت اگر مجبور هستید برای غلبه بر این چالش ها راه حلی به متولیان ارائه دهید، نظر شما چیست؟

به نظر من بیش از هر چیز خود دانشگاهیان باید آثار این تصمیمات را بررسی کنند و از حریم خصوصی خود دفاع کنند. جامعه دانشگاهی ایران این موضوع را توضیح دهند که کار اشتباه است و انسان عاقل دیگر تجربه اشتباه را امتحان نمی کند. در مرحله بعد، آن دسته از فعالان اصولگرا که معتدلتر هستند، باید با طیف رادیکال راست مخالفت کنند و از وجود اصولگرایی و منطق دفاع کنند. در نهایت افکار عمومی و رسانه ها نسبت به این موضوع حساسیت نشان دهند و از فرزندان خود در دانشگاه ها دفاع کنند.

دیدگاهتان را بنویسید