ابن مرجانه کیست | پسر مرجانه کیست


ابن مرجانه کیست؟ پسر مرجانا کیست؟

مرجانه کیست + پدر ابن مرجانه کیست + پسر ابن مرجانه کیست + مادر مرجانه بن زیاد و پسر مرجانه در مختارنامه کیست

چگونه با مطالب مذهبی سایت ایرانی در ماه محرم و صفر همراه شویم.

ابن مرجانه کیست؟

ابن مرجانه عبیدالله بن زیاد است که در زمان واقعه عاشورا والی کوفه بود و شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانش به دستور ایشان انجام شد.

علت نامگذاری «ابن مرجانه»

مرجانه «ایرانی» بود.

ابن زیاد را «ابن مرجانه» می گویند; زیرا نام مادرش زناکار و جادوگری به نام «مرجانه» بود.

ابوحفص عبیدالله بن زیاداو در سال 33 یا 39 میلادی به دنیا آمد. پدرش زیاد بن ابیه بود که داستان تغییر نسب او و پیوستن معاویه به ابوسفیان مشهور است. مادر عبیدالله نیز زنی جادویی به نام مرجانه دختر یکی از پادشاهان ایران بود که از زیاد جدا شد و با کافری به نام شیروی ازدواج کرد و عبیدالله در خانه او بزرگ شد.

ابن زیاد در جوانی به سیاست و قدرت دست یافت. او هوش سیاسی و به عبارتی شجاعت و قساوت خود را – که از پدرش به ارث برده بود – در مسیر نیات پلید بنی امیه به کار گرفت. ابن زیاد در زمان معاویه به فرمانداری بصره منصوب شد و پس از معاویه، یزید او را در همان سمت نگه داشت و برای رویارویی با امام حسین (علیه السلام) با مشورت سرجون نصرانی، فرمانداری کوفه را نیز به او سپرد. .

در واقعه کربلا همه جنایات به دستور مستقیم عبیدالله صورت گرفت که بعد از یزید بیشترین نقش را در این فاجعه دردناک داشت. وی پس از واقعه کربلا نیز اعتراضات عراقی ها را در کمال صفاکی سرکوب کرد. اما سرانجام و پس از مرگ یزد، در حالی که گفته می شود 4500 نفر از شیعیان در زندان او در وضعیت وحشتناکی بودند، طاقت نافرمانی و طغیان بصریان را نداشت و با ذلت گریخت.

در کتاب «البدایع و النهایه» آمده است: ولادت عبیدالله بن زیاد، بر اساس آنچه ابن عساکر از ابوالعباس احمد بن یونس دبی روایت کرده، در سال 39 بوده است. [هجری] بود….

ابونعیم فضل بن دکین گوید: گفتند عبیدالله بن زیاد 28 ساله بود که حسین (ع) را کشت. بنابراین او 33 سال دارد [هجری]متولد شد

بیشتر بخوانید  خبر مهم برای سهامداران عدالت | سود ۱۴۰۲ در این روز واریز می‌شود

در کتاب «سر علم النبیله» آمده است: عبیدالله بن زیاد بن ابیعی… در سال 55. [هجری] در 22 سالگی فرمانروای بصره شد.. چهره ای زیبا و روحیه پستی داشت. گفتند: مادرش مرجانه از دختران پادشاهان ایران بود…

سری بن یحیی از حسن [بصری] روایت کرده که گفت: عبیدالله در جوانی مغرور و خونخوار و لجوج نزد ما آمد و معاویه او را به حکومت برگزید.

عبیداللهفرزند زیاد بن ابیه است; افراد زیادی بودند که به دلیل رابطه زیاد بین مرد و مادر، هیچکس نمی توانست اصل و ریشه را مشخص کند و نام پدر را ذکر کند. از این رو او را زیاد پسر پدرش (زیاد بن ابیه) نامیدند. معاویه می کوشد این حلقه مفقوده را شناسایی کند و زیاد را از این رسوایی خارج کند. به همین دلیل او را زیاد بن ابی سفیان نامید!! اما افرادی که با سابقه خانوادگی زیاد آشنا بودند، او را خوب نپذیرفتند، بنابراین همچنان او را زیاد بن ابیه خطاب کردند.

پس از عاشورا که اسیران اهل بیت (ع) را به دارالمره کوفه آوردند، حضرت زینب (س) خطاب به ابن زیاد او را «ابن مرجانه» نامید که اشاره به نسب ناپاک و شرمندگی اوست. جام های حاکم مغرور

عبیدالله از سرداران معروف اموی بود که معاویه در سال 54 هجری قمری او را به حکومت خراسان منصوب کرد. و در سال 56 او را از آنجا برکنار کردند و فرمانروایی کردند بصره منصوب شد تبدیل شد

پس از مرگ معاویه یزید به قدرت می رسد و با حرکت مسلم بن عقیل به سوی کوفه با حفظ جهت، وی همچنین فرماندار کوفه شد و اوضاع را تحت کنترل درآورد و مسلم بن عقیل را کشت و پس از آن. دستور کشتن سیدالشهید (ع) و یارانش و اسارت اهل بیت (علیهم السلام) توسط عمر بن سعد. او فرمانده سپاه کوفه در کربلا بود – تاتا (سفینه البحار ج 1 ص 580 ؛ معارف و معارف ج 4 ص 1530 ؛ دایرة المعارف بزورالاسلامی ، ج 3 ، ص 640 . و فرهنگ عاشورا، ص 305).

پس از مرگ یزید، ابن زیاد خلافت را بر عهده گرفت و اهالی بصره و کوفه را به بیعت فرا خواند، ولی کوفیان او و یارانش را از شهر بیرون کردند و به دنبال انتقام خون شهدای کربلا بودند. او که به سوریه گریخت، برای سرکوبی انقلاب طوبین به جنگ با آنان شتافت.

بیشتر بخوانید  ماموریت پایان یافته علی عبدالعلی زاده در دولت چهاردهم | علی عبدالعلی‌زاده، رییس ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان پایان فعالیت‌های خود را اعلام کرد

بالاخره در یکی از درگیری ها با سپاه مختار بود او در سال 1967 درگذشت.

عبیدالله در زمان واقعه عاشورا والی کوفه بود شهادت امام حسین (ع) و یارانش به دستور او انجام شد.

سپس از ترس انتقام فرار کرد و مدتی به شام ​​رفت. همزمان با جنبش توابین، او مأموریتی برای سرکوب توابین پیدا کرد. در سال 65 هجری قمری با لشکری ​​به جنگ سلیمان بن صرد رفت و با او در عین الورده وارد جنگ شد.

هنگامی که مختار از سرکوب مخالفان کوفه رهایی یافت، ابراهیم بن اشتر پسر مالک اشتر را 8 روز قبل از ذی حجه سال 66 میلادی از کوفه به نبرد عبیدالله با زیاد فرستاد. به روایت ابن جوزی با 30 هزار نفر و به روایت ابن نما 80 هزار نفر به جنگ ابراهیم آمدند… جنگ شروع شد و ابراهیم گفت به سواد بزرگ (قلب سیاه شام ​​که ابن زیاد بود) حمله کنید و همگی. حمله کرد در حالی که اصحاب ابن زیاد به ابراهیم که زیاد را نمی‌شناخت قدم نمی‌گذارند، به او حمله می‌کنند و او را از وسط می‌برند، پاهایش به سمت مشرق، و سر و دستانش به سمت غرب می‌افتد. یاران ابن زیاد هر چه بود فرار کردند.

وقتی جنگ تمام شد، ابراهیم گفت: مردی را کنار رودخانه خزر کشتم که زیر پرچم بود. آن را کاوش کنید و متوجه شوید که کیست. پس از جستجو، ابن زیاد را ملعون یافتند که با ضربه ابراهیم دو نیم شد. و سرش را می برند و بدنش را می سوزانند یا می برند؟» زدند… آن لعنتی 39 ساله بود.

انتقام مختار از قاتلان شهدای کربلا پس از ۶ سال

در کتاب «منتهب التواریخ» صفحه 372 و اعیان الشیعه تألیف سید محسن امین جلد 4 آمده است: «این جنگ در روز عاشورای سال 67 هجری قمری پس از جنگ روی داد. صفین، مردم شام او در هیچ جنگی این همه نفر را نکشته است. پس از شمردن هفتاد هزار نفر سر ابن زیاد را نزد مختار آوردند و مختار محمد بن حنفیه را فرستاد… محمد رکوع کرد و نزد مختار دعا کرد و او مختار را نزد امام سجاد فرستاد که از امام خواست سجده کند. سپاسگزاری و حمد کرد که خدا از دشمن من انتقام گرفت، پیامبر فرمود… مرا نزد عبیدالله بردند که غذا می خورد و سر پاک پدرم پیش او بود.

بیشتر بخوانید  آیا VAR به لیگ بیست و دوم می رسد؟

ابن مرجانه «عبیدالله» در روز دهم محرم سال 67 هجری قمری – یعنی درست شش سال بعد و دقیقاً در همان روزی که امام حسین (ع) کشته شد. – درگیر با سپاه ابراهیم بن مالک اشتر در داخل و آن سوی خزر (پنج مایلی موصل در شمال عراق) کشته شده. در این جنگ سخت که با پیروزی ابراهیم اشتر همراه بود، علاوه بر ابن زیاد، بسیاری از فرماندهان جنایتکار و لشکریان سوری جان باختند. ابراهیم جسد ابن زیاد را سوزاند و سر او را نزد مختار ثقفی فرستاد و او نیز سرش را برای جلب رضایت امام زین العابدین(ع) و خاندان پیامبر(ص) به حجاز فرستاد.

مختار سر ابن زیاد را نزد امام زین العابدین علیه السلام فرستاد و چون سر را نزد امام آوردند، امام در حال صرف صبحانه بود.. گفت: “مرا نزد ابن زیاد بردند در حالی که او صبحانه می خورد و سر پدرم در مقابلش بود. گفتم: خدایا! من را نمی کشند تا صبحانه بخورم سر ابن زیاد را به من نشان دهند. پس خدایی را که دعای من را مستجاب کرد ستایش کن!

سپس امام (علیه السلام) دستور داد سر را بیندازند و نزد ابن زبیر ببرند و ابن زبیر آن را بر نی گذاشت و باد آن را تکان داد و سر به زیر افتاد و مار از زیر پرده بیرون آمد و وارد بینی او شد. . دوباره او را روی کاه گذاشتند و باد تکانش داد، افتاد و مار آمد و بینی او را گاز گرفت. او این کار را سه بار انجام داد و (سرانجام) ابن زبیر دستور داد که او را در یکی از دره های مکه بیندازند.

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که بعد از واقعه عاشورا هیچ یک از زنان بنی هاشم موی سیاه نپوشیدند و سیگار نکشیدند و از خانه دودی برای پختن غذا نبود تا اینکه ابن زیاد از دنیا رفت. .

پایان

دیدگاهتان را بنویسید