آیا وال همان نهنگ است؟
تقریبا همه تصور میکنند نام پستانداران غولآسایی که در دریاها شنا میکنند. «نهنگ» است. همه این واژه را میپسندند، چون فارسی است و اصالت دارد، آن هم دربرابر «وال» که به نظر میرسد از انگلیسی به فارسی آمده است.
بنابراین متوجه می شویم که وال و نهنگ هر دو نام یک جاندار است. و تنها بدلیل اینکه واژه وال انگلیسی است از واژه نهنگ استفاده می شود.
وال یا نهنگ؟ نام فارسی وال و دلفین چیست؟
احساس ناخوشایندی که در برابر واژه تازه وارد «وال» وجود دارد و مدتهاست همه را واداشته تا از واژه «نهنگ» به جای آن استفاده کنیم، درباره واژه «دلفین» هم مصداق دارد.
دلفین هم انگاریکه از انگلیسی گرفته شده و بهتر است برای آن واژهای فارسی دست و پا کنیم؛ برای همین برخی نام «خوکماهی» یا «گرازماهی» را بهعنوان نام عمومی دلفینها پیشنهاد کردهاند. اما واقعا سابقه کاربرد دو واژه وال و دلفین در فارسی متأخر و برگرفته از زبان انگلیسی است؟
ریشه واژه وال چیست و چگونه و چه زمانی وارد زبان فارسی شده است؟
ریشه واژه whale در زبان انگلیسی به واژه انگلیسی باستان hwæl میرسد، ولی این ریشهشناسی در واژهنامههای انگلیسی عقبتر نمیرود.
زبانشناسان صورت فرصی پروتوژرمنی hwalaz* را برای ریشه این واژه درنظر گرفتهاند. به جز انگلیسی، در زبانهای ژرمنی دیگر نیز واژههایی برآمده از همین ریشه فرضی دیده میشود (آلمانی: Wal، دانمارکی: hval، نروژی: kval، هلندی: walvis و فریزی غربی: walfisk). اگر این ریشهشناسی فرضی را کمی عقبتر ببریم به ریشه هندواروپایی باستان skʷálos* میرسیم که احتمالا معنی اصلی آن در زبان نیاکان اقوام هندواروپایی «گربهماهی بزرگ» بوده است.
در زبان آلمانی به گربهماهی بزرگ (Sheatfish) میگویند Wels و در لاتین به آن میگویند squalus؛ واژهای که بسیار شبیه ریشه فرضی وال در زبان هند و اروپایی باستان است.
در زبان پروسی باستان نام گربهماهی بزرگ kalis است و در یونانی باستان ἄσπαλος (اسپلوس). در فارسی و گیلکی نیز به گربهماهی اسبله میگویند که معلوم نیست مستقیما از همان ریشه هند اروپایی باستان skʷálos* آمده یا مثلا در دوره اشکانی از زبان یونانی اخذ شده.
احتمالا اشتقاق ایرانی ریشه هند و اروپایی واژهای مثل kara باشد که در زبان اوستایی نام نوعی ماهی بوده است.
ریشه واژه انگلیسی dolphin نیز به dolfin در انگلیسی میانه، سپس به daulphin/dalphin/daufin در فرانسه باستان، سپس به delphīnus در لاتین و سرانجام به δελφίς (دلفیس) در یونانی باستان بازمیگردد.
آشنایی با ریشه واژه وال و دلفین
تا اینجا معلوم شد که ریشه whale در انگلیسی چه بسا به واژهای هند و اروپایی بازگردد که به صورتهای مختلف در زبانهای هند و اروپایی مختلف تغییر کرده است و ریشه dolphin نیز به یونانی باستان بازمیگردد. اما برخلاف تصور اغلب مردم، این دو واژه در فارسی چندان هم تازه وارد نیستند.
در متنهای علمی و بهویژه متنهای نجومی فارسی در سدههای گذشته، نام دلفین بارها دیده میشود. مثلا در «التفهیم» ابوریحان بیرونی و «آثار البلاد» قزوینی و «جغرافیا»ی حافظ ابرو.
نام وال نیز شاهدهای قدیمی زیادی دارد که در لغتنامه دهخدا به آنها اشاره شده است، از جمله در آثار خاقانی و فرخی و ناصر خسرو:
ماهی وال است طمع دور دار/ زود به دم درکشدت وال وار (ناصر خسرو)
زیر آن سایه به آب اندر اگر برگذرد/ همچو خیش از پر مه ریزه شود ماهی وال (فرخی)
تا به بحر اندر است وال و نهنگ/ تا به گردون بر است رأس و ذنب (فرخی)
دریای گندنا رنگ از تیغ شاه گلگون/ لعل پیازی از خون یک یک پشیز والش (خاقانی)
دین ز درویشان طلب نز خواجگان باشکوه/ ز آنکه گوهر از صدف یابی نه از ماهی وال (کمال اسماعیل)
نام وال و دلفین، گرچه ممکن است مثل خیلی نامهای دیگر گیاهان و جانوران ریشه ایرانی نداشته باشد، اما کاربرد آنها در فارسی متأخر نیست و سابقه دارد.
اگر قرار باشد انگشت در زبان فارسی کنیم و هرواژهای که مهر اصالت ایرانی نداشته باشد، از آن بیرون بریزیم، باید برای فیل و ببر و کبوتر و لکلک و توت و چمن و خیلی واژههای دیگری که ریشه سنسکریت، یونانی، سومری و غیره دارند، کلمههای ساختگی و عجیبوغریب درست کنیم.
به جای نگاه متعصبانه سرهگرایی که نه کاربردی است، نه دقت دارد و نه در اغلب موارد، معیار عینی برای آن داریم، بهتر است همان واژههای مشهور و سابقهدار زبان فارسی مثل وال و دلفین را بهکار ببریم.
خب، چرا بهجای وال همان نهنگ را به کار نبریم؟ نام نهنگ نیز در ادبیات فارسی سابقه دارد ولی معنای تاریخی آن با چیزی که ما تصور میکنیم، کمی تفاوت دارد.
این روزها نام نهنگ حسابی بهمعنای پستاندار دریایی جا افتاده ولی بد نیست بدانیم (فقط بدانیم) که معنی اصلی این واژه به حیوانی اشاره دارد که ما امروز آن را تمساح میخوانیم.
در متنهای جغرافیایی قدیم فارسی بسیار گفتهاند که نیل و سند نهنگ دارد؛ از جمله در «آثار البلاد» قزوینی و «جغرافیا»ی حافظ ابرو و آثار ادبی شعرای قدیم فارسی.
تیر تو از کلات فرود آورد هزبر/ تیغ تو از فرات برآرد نهنگ را (دقیقی)
جهان را مخوان جز دلاور نهنگ/ بخاید به دندان چو گیرد بچنگ (فردوسی)
با جهانگیر سنان تو به جان ایمن نیست/ پوست زآن دارد چون جوشن خرپشته نهنگ (فرخی)
جالب اینکه حافظ ابرو از این که عوام به غلط «ماهیِ بزرگ» را میگویند نهنگ شکایت دارد. این نقل نشان میدهد که سابقه نهنگ خواندن وال دستکم از سده نهم هجری سابقه دارد.
بیشتر بخوانید:
تصاویر مهیج از جانوران زیبا و ترسناک دریایی
مار چه جانوری است؟ به همراه تصاویری از مار