در زیر گزیده ای از گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین احمد مازنی آورده شده است:
در اولین روزهای پس از انتخابات ، آقای رئیسی با فعالان سیاسی گروه های مختلف تماس و جلساتی داشت. فکر می کنید این جلسات تا چه اندازه می تواند به حل مشکلات کشور کمک کند؟
آقای رئیسی ، به عنوان رئیس جمهور منتخب ، جلسات و درخواست هایی برای اظهار نظر داشته است و مجموعه اطلاعات هم برای وضعیت موجود و هم برای وضعیت مطلوب در دسترس است. آنها اکنون این مسئولیت را به عهده گرفته و بیش از هر چیز مسئول ارتقا ‘”اعتماد اجتماعی” هستند.
به معنای واقعی کلمه ، کنار گذاشتن افراد داخلی و خارجی و در فضایی که گفتمان “گفتگوی ملی” حاکم است و همه احساس می کنند درگیر هستند و به عنوان صاحب کشور ، سرزمین شناخته می شوند ، باید همه ایرانیان را واجد شرایط دانست. برای ارتقا capital سرمایه تأمین اجتماعی. من فکر می کنم تا زمانی که مردم در اعتماد مشکل داشته باشند ، تلاش های بین بخشی و گاه به گاه برای توسعه اقتصادی تأثیر مثبتی نخواهد داشت.
در سطح بین المللی ، ما کارهای ناتمام یا آینده مانند FATF و برجام داریم. به نظر شما راه حل این مشکلات چیست؟
آنها می گویند دنیا از نظر شما فقط آمریکا است. بله ، همه دنیا ایالات متحده نیست ، اما همه ما دیده ایم که چندین سال مذاکره شدید و نفسگیر با 1 + 5 داشته ایم. یعنی شش کشور قدرتمند جهان ، که پنج کشور عضو دائمی هستند از شورای امنیت سازمان ملل متحد و وتو ، به علاوه آلمان ، با ما مذاکره کرد و ما به توافق رسیدیم. اما خود ایالات متحده با تغییر دولت از میز مذاکره خارج شد و توافق نامه ای را که در شورای امنیت سازمان ملل نیز تصویب شد ، به رسمیت نمی شناسد و دیدیم که آنها چه فشارهایی به ما وارد کردند.
ما راه انفعال و انزوا یا راه جنگ با دنیا را مناسب نمی دانیم ، اما سه اصل خرد ، عزت و مصلحت را دنبال می کنیم که سیاست کلی نظام است و مقام معظم رهبری نیز بارها بر آن تأکید کرده اند. ما هرگز قوانین بین المللی را نقض نکرده ایم ، اما این تبلیغاتی است که ایالات متحده و صهیونیست ها و سعودی ها به ترتیب در سال های اخیر دنبال کرده و به ما نسبت داده اند و برخی از عناصر استخدام شده مانند سلطنت طلبان و منافقین که از این مثلث در خارج از کشور پول می گیرند علیه جمهوری اسلامی و مردم ایران توطئه کنند و با به تصویر کشیدن جمهوری اسلامی به عنوان یک جنگ طلب رفتار خشن را به نمایش بگذارند. یعنی تا زمانی که هماهنگی در بالاترین سطح سیستم مذاکره انجام شود.
آیا فکر می کنید این ایده که حتی اینترنت به عنوان مهمترین ابزار ارتباطات بین المللی درخشش ندارد و سعی در قطع آن دارد ، می تواند در کنار یک میز با کشورهای جهان بنشیند و این گره ها را باز کند؟
من فکر می کنم ایده حاکم بر کشور و شناسایی منافع کشور به رهبری سیستم و هماهنگی ستون های نظام و قوای سه گانه برمی گردد. این نظارت و مدیریت با شرایط مناسب در اختیار مردم قرار خواهد گرفت. گویی بسیاری از افراد می گفتند كه ما اصلاً نیازی به مذاكره و جنگ نداریم ، اما “نرمش قهرمانانه” ای كه مقام معظم رهبری اعلام كردند ، راه را برای مذاكرات مناسب فراهم كرد. با این حال ، نباید این موقعیت را دست کم گرفت.
اما برای اینکه به مردم توضیح دهم که چه تفاوتهایی بین نگرشهای جناحی وجود دارد ، به طرح حمایت از مصرف کننده سایبر اشاره می کنم. شعار این آقایان حل مشکل معیشت مردم بود اما ببینید چه برنامه هایی را دنبال می کنند. من با قانونی بودن اینترنت در ایران مخالف نیستم ، زیرا هر کشوری باید اینترنت را اداره کند. بحثی در مورد سطح دسترسی کودکان یا در چه سطحی از اطلاعات مصرف کننده در سیستم عامل های مختلف وجود دارد و امنیت کشور از طریق اینترنت به خطر نیفتد. همه اینها موضوعات بین المللی است و مختص ایران نیست ، همه کشورها قوانین و مقرراتی را برای مدیریت فضای مجازی وضع می کنند ، اما ما نمی توانیم این سرمایه علمی و فناوری را دست کم بگیریم و می خواهیم از رفتارهای نظامی و افراطی این فضا و زندگی مردم در این فضا.
من رئیس مجلس دهم رئیس کمیته فرهنگ بودم و این طرح پیشنهاد شد و بعداً تغییر کرد. اما یک بند که هرگز تغییری نکرده این است که حفاظت از “مرز دیجیتال” باید در اختیار ستاد کل نیروهای مسلح باشد. مثل این است که بگوییم ما باید مرزهای دانش و مرزهای فرهنگ را کنترل کنیم. پس بگذارید بگوییم از آنجا که کلمه مرز به اینجا آمده است ، پس نیروهای مسلح باید این مرزها را کنترل کنند! در حالی که “مرز دانش” و “مرز فرهنگ” باید توسط دانشگاه و حوزه علمیه ، وزارت جهت گیری ، صدا و سیما و اهالی فرهنگ و هنر کنترل شود.
آنها نباید کنترل “مرز دیجیتال” را به نیروهای مسلح بدهند
آنها نباید “مرز دیجیتال” را به نیروهای مسلح ، بلکه به شورای عالی فضای مجازی ، وزارت ارتباطات و مرکز ملی فضای مجازی بدهند. ما همچنین معتقدیم که این منطقه نیاز به کنترل دارد اما کنترل در اختیار نیروهای مسلح نیست بلکه در اختیار متخصصان و اندیشمندان حوزه فرهنگ ، فناوری و حکمرانی سیاسی کشور است و از نیروهای مسلح برای جنگ استفاده می شود و دفاع مسلحانه. باغها اگر اینجا جنگی باشد ، این یک “جنگ فرهنگی” است و یک “افسر فرهنگی” می خواهد ، نه نظامی.
طراحان این طرح هرگز به این س answeredال پاسخ نداده اند که چرا فضای مجازی را برای محافظت از نیروهای مسلح می دهید؟ آیا می خواهید نیروهای مسلح را با مردم درگیر کنید؟! این چیه؟ احساس می شود که آنها درک درستی از این فضا ندارند. آیت الله جوادی آملی ، مرجع تقلید روشن ، آگاه و به روز می گوید واقعی ترین فضا فضای مجازی است.
گاهی گفته می شود که ما باید به دلیل سو cy استفاده سایبری این محدودیت ها را اعمال کنیم ، اما چون افراد می توانند هنگام رانندگی تصادف کنند ، رانندگی را منع نمی کنیم. هزینه های کنترل و نظارت ، هم در فضای مجازی و هم در فضای واقعی ، بسیار بیشتر از هزینه های اعتماد و آزادی است. یعنی اگر مردم احساس آزادی کنند و کنترل مکانهایی است که حقوق و امنیت ملت ، منافع ملی و حقوق دیگران را نقض می کند ، مردم به آنها احترام می گذارند.
بنابراین ، اساس این طرح به هیچ وجه “حمایت” نیست و او می گوید که اصل این است که مردم علیه خارجی ها نگاه می کنند و تحت تأثیر آنها قرار می گیرند و گروه های سیاسی ما تحت تأثیر خدمات خارجی قرار دارند و ما باید کنترل کنیم که این کار رخ دادن. با این حال ، چنین نیست و قانون اساسی ما مبتنی بر اصل “آزادی” است و ماده 27 بر آزادی اجتماعات و تظاهرات تأکید دارد. ما می گوییم اگر تجمعی صورت گیرد ، گروه منافقین یا الاهوازیه از آن سو abuse استفاده می کنند. این وظیفه نیروهای امنیتی ما است که اجازه سو these استفاده از این گروه ها را ندهند. وظیفه آنها سو abuse استفاده و گشت و گذار است ، اما ما به عنوان کارمندان اداره کشور وظیفه داریم از جوامع مردم محافظت کنیم و مراقب باشیم که کسی از آنها سوuses استفاده نکند. ناگفته نماند که شما دور هم جمع نمی شوید زیرا از آنها سو beاستفاده می شود.
رویکرد غالب ارتباط با جامعه و نهادهای امنیتی و امنیتی مدنی نیست
آخرین نکته ای که من در زمینه اصلاح رویکردها تأکید می کنم این است که در جلسات گفتگوی ملی ، جایی که جناح های مختلف وجود دارد ، یکی از بحث ها این بود که در آغاز انقلاب رویکرد جمهوری اسلامی سیاسی و فرهنگی بود. و ما درگیر سیاست بودیم ، اما با گذشت زمان ، این رویکردها به یک رویکرد امنیتی و نظامی تبدیل شدند. یکی از توصیه های ما در شورای گفتگوی ملی این است که رویکرد روابط با جامعه و نهادهای مدنی و امنیتی نباید امنیتی باشد و باید مبتنی بر یک رویکرد فرهنگی باشد ، مهم نیست که منافقین و دشمنان خارجی چگونه مثر هستند و چقدر جنگ موثر است. بازده اجتماعی و سیاسی است. ما باید با همه صحبت کنیم.
خدای ناکرده با کمک همه گروه های سیاسی دولت سیزدهم در کار خود موفق باشد ، قوه قضاییه با رهبری جدید و مجلس موفق باشد. نهادهای جمهوری اسلامی هر چقدر در خدمت به مردم موفق باشند ، همه راضی هستند و همه ما باید در این راه کمک کنیم. اما شرط اصلی این است که در خانه ای که در آن نشسته ایم خود را دوست ، برادر و هموطن بدانیم و نگوییم برخی از آنها مستأجر هستند و برخی دیگر اصلاً حق زندگی در اینجا را ندارند. به نظر من ، این نگرش جامعه را به تدریج به سمت مشکلات جدی سوق می دهد.
27215