آموزش کامل درس ششم فارسی نهم |
نکتۀ زبانی: گروه فعلی (1) زمان حال (مضارع)
به فعلهای جملههای زیر، توجّه کنید:
– پروانه اکنون به کتابخانه میرود.
– شاید به دیدار شما بیایم.
– اکنون داریم درس جدید را میخوانیم.
این فعلها بر انجام کاری در زمان حال دلالت میکنند؛ از این رو، به آنها «مضارع» گفته میشود. فعل مضارع بر سه نوع است: اِخباری، اِلتزامی و مستمر (جاری).
مضارع اخباری، بر انجام گرفتن کاری و بیان خبری در زمان حال دلالت دارد. مانند: میخوانم.
ساخت مضارع اخباری:
نشانه |
بن مضارع |
شناسه |
می |
رو |
ـَ د |
مضارع التزامی، وقوع کاری را در زمان حال با تردید، شک، شرط یا آرزو بیان میکند. مانند: شاید امروز نامهای برایت بنویسم.
ساخت مضارع التزامی:
نشانه |
بن مضارع |
شناسه |
ب |
خوان |
ـَ م |
نکته 1: گاهی مضارع اخباری را به جای فعل آینده نیز به کار میبرند. مانند: سال آینده، چیزهای تازهتری میخوانیم.
نکته 2: فعل مضارع اخباری و التزامی، گاهی بدون نشانهٔ آغازین (می، ب) به کار میروند. مانند: اگر در خانهای شوی، روزگاری دراز، صفت آن گویی. (بشوی – میگویی)
– در پیله تا به کی، در خویشتن تنی؟ (میتنی)
مضارع مستمر، جریان انجام کاری را در زمان حال بیان میکند. مانند: دارم میبینم.
ساخت مضارع مستمر:
فعل کمکی |
شناسه |
نشانه |
بن مضارع |
شناسه |
دار |
ـَ م |
می |
بین |
ـَ م |
گفتوگو (صفحهٔ 52 کتاب درسی)
1- درباره آداب معاشرت و تأثیر اخلاق نیکو در زندگی اجتماعی، بحث و گفتوگو کنید.
در زندگی اجتماعی رفتار و کردار انسان، فقط مربوط به خودش نیست بلکه به تمام جامعه مربوط است؛ یعنی رعایت هنجارها و آداب و رسوم مربوط به اجتماع تأثیر بسزایی در سرنوشت دیگر انسانها دارد. انسانها باید روش زندگی خود را با دیگر اجزای جامعه تطبیق دهند. از آداب معاشرت میتوان به کم حرف زدن و به موقع سخن گفتن و از اخلاق نیکو به راست گویی، غیبت نکردن، شاد کردن دل دیگران، گناه نکردن، خوش اخلاق بودن، نیکی و صله رحم، تبسم کردن و… اشاره کرد. انسان باید تلاش کند خدایی فکر کند، خدایی سخن بگوید و خدایی عمل کند و رفتار و کردار و راز و نیازش همیشه با خداوند باشد.
2- درباره ابیات زیر و ارتباط آن با درس گفتوگو کنید.
شعر به آداب سخن گفتن و گوش کردن توصیه میکند انسان باید کم حرف باشد و به جا سخن بگوید و تا چیزی از او نپرسیدهاند دخالت نکند و سعی کند بیشتر شنونده باشد تا گوینده زیرا انسان دو گوش دارد و یک دهان پس سهم گوش از دهان بیشتر است.
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی
دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
اخلاق ناصری، خواجه نصیرالدین توسی
نوشتن (صفحهٔ 52 کتاب درسی)
1- هم خانواده واژههای زیر را از متن درس، بیابید و بنویسید.
اتّهام = تهمت
اقناع = قانع
طعنه = طعن
مقدّم = متقدم
استماع = سمع
مقطوع = قطع
مطلب = طالب
مقتدر = قادر
مجتهد = جهد
اصیل = اصل
2- فعلهای مضارع را مشخص کنید و نوع آنها را بنویسید.
«اینک دارم برای شما مینویسم، شاید بخوانید و به کار بندید؛ هرگاه ذهنتان را از کژاندیشی بپیرایید، دلتان را از احساس ناروا بشویید و از بی رسمیها بپرهیزید، خداوند با شما همراه میشود؛ پست و بلند آوای درونتان را میشنود و رفتار شما را به سامان میآورد».
دارم: مضارع اخباری
مینویسم: مضارع التزامی
بخوانید: مضارع التزامی
بندید: مضارع التزامی
بپیرایید: مضارع التزامی
بشویید: مضارع التزامی
بپرهیزید: مضارع التزامی
میشود: مضارع اخباری
میشنود: مضارع اخباری
میآورد: مضارع اخباری
3- عبارت زیر را در یک بند، توضیح دهید.
«گوهرِ تن، از گوهرِ اصل، بهتر بوَد.»
داشتن اصل و نسب، پدر و مادر باسواد، خاندان اصیل و… خوب است اما اگر انسان از گوهر وجودی خود و از گوهر تنش استفاده کند و با تلاش و گوهر اکتسابی خود به جایی برسد و گوهر تن داشته باشد بهتر است زیرا همیشگی است.
حکایت: شو، خطر کن!
امیر خراسان را پرسیدند که تو فردی فقیر و بیچیز بودی و شغلی پست داشتی، به امیری خراسان چون افتادی؟
گفت: روزی دیوان «حَنظلهٔ بادغیسی» همی خواندم، بدین دو بیت رسیدم:
مهتری گر به کام شیر در است
شو، خطر کن ز کام شیر بجوی
یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه
یا چو مردانْت مرگ، رویاروی
داعیهای در باطن من پدید آمد که به هیچ وجه در آن حالت که اندر بودم، راضی نتوانستم بود. داراییام بفروختم و اسب خریدم و از وطن خویش، رحلت کردم. به دولت صفّاریان پیوستم. هر روز بر شکوه و شوکت و لشکر من افزوده میگشت و اندک اندک کارِ من بالا گرفت و ترقّی کرد تا جملهٔ خراسان را به فرمان خویش درآوردم. اصل و سبب، این دو بیت بود.
چهار مقاله، نظامی عَروضی
حتماً بخوانید: