آموزش ریاضی دوم ابتدایی به بهترین و ساده ترین روش



آموزش ریاضی دوم دبستان با داستان


آموزش اندازه گیری با داستان (آموزش ریاضی دوم دبستان)


# داستان اندازه گیری :

مثلاً زینب می خواهد میزی زیبا بخرد و در اتاق بگذارد او نمی داند آیا میز جا می شود یا نه؟


زینب چگونه قبل از خریدن میز مطمئن شود که اندازهٔ آن برای اتاقش مناسب بوده است یا نه؟


بچه ها باید به این نتایج برسند که برای این که همه مردم بتوانند برای اندازه گیری یک طول مشخص، یک واحد یکسان بیان کنند از وسیله هایی مثل خط کش های مدرج، متر و متر خیاطی و … استفاده می کنند. در این ابزارهای اندازه گیری از واحدی به نام سانتی متر استفاده می شود.


معلم از دانش آموزان می خواهد در صفحه 82 با استفاده از خط کش و توجه روی اندازه های آن، شکل سمت چپ را در قسمت سمت راست رسم کنند.


معلم در صفحه 83 از دانش آموزان می خواهد با یک خط کش 20 سانتی متری به جلوی کلاس بیایند و هر یک از خطوطی را که رسم کرده است اندازه بگیرند.


معلم می خواهد شرایط اندازه گیری، را تعریف کنند. برای اندازه گیری به چه نکاتی باید توجه کرد؟

معلم ابتدا می خواهد حدس بزند، بعد اندازه بگیرد، سپس با حدس خود مقایسه کنند.


در صفحه 83 یادآوری گوشه و زاویه و ربع است و آماده سازی برای زاویه راست.


از دانش آموزان می خواهد که یک ساعت را روی طلق شفاف بکشند، سپس یک مستطیل را روی ساعت 12 و 3 طوری قرار دهند.


عقربهٔ بزرگ چند دقیقه بچرخد تا روی ضلع دیگر مستطیل قرار بگیرد؟


در صفحه 84 از دانش آموزان می خواهد که مداد خود را یکبار دیگر اندازه بگیرند.

درازا و پهنای کتاب ریاضی را اندازه بگیرند.


با متر خیاطی و یا خط کش چیزها و وسایل خود را در کلاس اندازه گیری کنند.


معلم از دانش آموزان می خواهد تنها وسایل صاف و مستقیم خود را اندازه نگیرند بلکه می توانند دور مچ، دور گردن، دور انگشت و دور پای خود و دوستانشان را اندازه بگیرند و متوجه شوند اندازه گیری همیشه به صورت طول یک چیز نیست، بلکه اندازه گیری دور یک چیز را هم یاد بگیرند و این آماده سازی برای (محیط) در کلاس سوم است.


توصیه: فعالیت های این بخش عملیاتی شوند، بچه ها از نزدیک در گروه های کاری، با ابزار مختلف اندازه بگیرند و عملاً اندازه گیری با متر، خط کش، سانتی متر را تجربه نمایند.


آموزش سانتی متر و میلی متر با خط کش (آموزش ریاضی دوم دبستان)


# داستان_خط_کش_ها:


روش تدریس سانتی متر و میلی متر


یکی بود و یکی نبود

تو شهر خط کش ها، خونه ها با عدد ها مشخص می شد اسم رییس خونه رو اول هر خونه می نوشتن خونه یک و روی خط کش نشون میدید و به ترتیب دو و سه و …


در هر خونه ده نفر بودند بین یک تا دو فاصله ها رو به همراه بچه ها شمارش کنید بعد دو تا سه و تا آخر

حالا بپرسید بچه ها از صفر تا چهار چند نفر زندگی می کنند و جواب چهل


بعد معرفی سانتی متر و میلی متر

که اسم رییس ها سانتی متر و اسم بچه ها میلی متر

حالا برای تبدیل

از ساده به مشکل

بچه ها گفتید از صفر تا چهار چند نفرند بله چهل نفر

پس داریم اندازه ی میلی متر ها رو میگیم

پس از صفر تا چهار چند میلی متر هست

جواب چهل پس میتونیم بگیم هر چهار سانتی متر چهل میلی متر

و چند سوال دیگه در همین حد

حالا روی خط کش ۵ سانتی متر و ۶ میلی متر رو نشون بدید

و بگید بچه ها اینجا یعنی چند نفر با راهنمایی بگید میدونید که تا پنج یعنی پنجاه نفر پس شش تا دیگه هم بهش اضافه کنیم میشه ۵۶ نفر

حالا پس میتونیم بگیم که ۵ س و ۶ م یعنی ۵۶ میلی متر

بیشتر بخوانید  كودکتان دندان ‌قروچه مي‌كند؟


حالا بالعکس

بچه ها به نظرتون ۷۴م چند سانتی متر

جواب ۷ سانتی متر

پس اون چهار چیه

روی خط کش حتما نشون بدید

جواب ۴ میلی متر

پس میتونیم بگیم

۷۴میلی متر ۷ سانتی متر و ۴ میلی متر هست


آموزش جمع تکنیکی انتقال به روش داستان گویی (آموزش ریاضی دوم دبستان)


برای جمع بهترین روش اینه که الان نزدیک عید و همه مشغول خانه تکانی شما هم یک جدول ارزش مکانی روی تخته بکشید و جمع دو عدد در جدول بنویسید و داستان رو به این شکل بگید که نزدیک عید بود و هر جا می رفتم میدیدم همه مشغول خانه تکانی بودند حتی بچه شهر اعداد هم مشغول خونه تکونی بودن برام جالب بود دیدم خانم یکی که خیلی زرنگ بود از همه زودتر شروع به تمیز کردن خونه کرد مشغول مرتب کردن عددهای خونه اش یعنی 4 و 5 بود همه رو کنار هم جمع کرد که تو کمد بذاره


ناگهان دید که جا نمیشه فکر می کنید چرا بله چون تعدادشون اندازه ی کمد خانم یکی نبود با هم شده بودن 11 ناگهان خانم یکی فکری به ذهنش رسید


گفت 11 یعنی یک یکی و یک بسته ی ده تایی پس ده تایی که مال من نیست و ده تایی رو گرفت و رفت خونه ی خانم ده تایی و گفت این بسته مال شماست


تو خونه ی من جا نمیشه خانم ده تایی که تازه شروع به خونه تکونی کرده بود بعد از سلام گفت: من دستم پره لطفا بسته رو بذارش روی سرم و همون موقع با رنگ قرمز تو جدول یک رو تو خونه ی ده تایی ها بنویسید.


بعد خانم ده تایی هم مثل خانم یکی اعداد رو مرتب کرد و برد یک گوشه بذاره یعنی 5 و 8 و 1 که خانم یکی آورده بود وقتی همه رو گذاشت کنار هم شد 16 تا بسته ی ده تایی هر کار کرد نتونست جاش بده شروع کرد چیدن و فقط تونست 6 بسته رو جا بده و 11 بسته ی ده تایی جا نشد. سوال بپرسید.


و حالا میپرسید بچه ها ده بسته ده تایی یادتونه تو فصل سوم با چند بسته ی صدتایی برابر بود و میگن 1 بسته و میگید بله


ده تایی هم مثل خانم یکی بسته رو گرفت و به خانم صدتایی داد و باز با قرمز تو ستون صدتایی ها 1 رومی نویسید


در نهایت خانم صدتایی هم خونه تکونی میکنه و عددهای 6 و 5 و 1 رو کنار هم میذاره تو کمد که میشن 8 بسته ی صدتایی


تو کمد خانم صدتایی خیلی خوب جا گرفتن و خونه ی اعداد ما هم برای عید مرتب و تمیز شد


آموزش تفریق انتقالی به روش داستان گویی (آموزش ریاضی دوم دبستان)


تو شهر عددها همه عددها با هم مهربون بودن و همدیگه رو دوست داشتن و همیشه به هم کمک میکردن


هر کس هر چیزی میخواست زود همسایه ها کمکش میکردن و بهش میدادن .

یک روز که خونه ی یکان7 نفرمهمون اومد اون میخواست براشون نیمرو درست کنه که دید فقط 5 تا تخم مرغ داره نمیدونست چیکار کنه تنها فکری که به ذهنش رسید

گفت برم و از ده تایی تخم مرغ بگیرم.


رفت خونه ی ده تایی و در زد ده تایی در یخچال رو که باز کرد دید هیچ تخم مرغی نداره گفت صبر کن من یک همسایه دارم اسمش صدتاییه خیلی مهربونه از اون میگیرم و بهت میدم و وقتی ده تایی به صد تایی گفت، صدتایی با روی باز از چهار بسته تخم مرغش یک بسته رو به ده تایی داد.

بیشتر بخوانید  آموزش درس 5 هدیه پنجم ابتدایی گل صد برگ


و حالا بچه ها صد تایی چند بسته تخم مرغ براش مونده و بچه ها جواب میدن 5 و روی 6 خط میزنی و مینویسی 5


و ده تایی بسته ی تخم مرغ رو که به خونش آورد یهو بسته از دستش باز شد و تبدیل شد ده تا بسته ی ده تایی


و میپرسی بچه ها حالا ده تایی چند بسته تخم مرغ داره و جواب میدن ده تا و روی صفر خط میزنی و مینویسی 11


❌❌❌ اینجا حتما یا با نی نشون بده یا با شکل روی تخته بکش ❌❌❌


بعد به یکی گفت بیا اینم یک بسته تخم مرغ تقدیم به شما حالا که یک بسته از تخم مرغ ها رو داده به یکی چند تا بسته برای خودش مونده و همه میگن 9 تا


و بازم روی 11 خط میزنی و مینویسی 9 یکی یک بسته ی ده تایی رو میبره تو خونه که اینم تا وارد خونش میشه بسته باز میشه تخم مرغ ها رو تو یخچال میذاره حالا با تخم مرغ های قبلی میشماره بچه ها یکی چند تا تخم مرغ داره ؟


و بچه ها جواب میدن 15 تا میپرسی حالا میتونه برای هفت تا مهمونش نفری یک تخم مرغ درست کنه


جواب بله اگر هفت تا نیمرو درست کنه چند تا تخم مرغ تو یخچال براش میمونه و جواب رو زیر خط مساوی مینویسید که میشه 8


و بعد به همین شکل که خونه ی ده تایی هم یهو مهمون رسید 8 نفر اون 9 تا تخم مرغ داره


برای 8 تا بخواد نیمرو درست کنه چند تا براش تخم مرغ میمونه بله یک بسته براش میمونه


و مرحله ی آخر که برای صد تایی 2 تا مهمون اومدن اون سه تا بسته تخم مرغ داره دو بسته رو درست کنه چند تا براش میمونه یک بسته پس جواب میشه 118


آموزش جمع فرایندی سه رقمی به روش داستان گویی (آموزش ریاضی دوم دبستان)


من روش جمع فرایندی سه رقمی رو با داستان سوار شدن آسانسور گفتم مثلا برای جمع

=235+342


اول هر دو عدد رو به صورت گسترده به شکل زیر مینویسم

2+40+300

5+30+200


که تو یک اداره ای کارمندا قصد سوار شدن آسانسور رو داشتن و همه عجله داشتن و احترام گذاشتن به بزرگتر یکی از قوانین این اداره بود


و ظرفیت آسانسور هم 6 نفر فقط بوده برای همین 342 که از همون اول تو آسانسور بود

و 235 منتظر بود تا آسانسور بیاد وقتی رسید به احترام 200 که از همه بزرگتره 35 سوار آسانسور نشد


و 200 سوار آسانسور شد و 35 بیرون ماند و این مراحل به صورت فرایندی نوشته میشه


ناگهان 200 گفت من علامت جمع همراهم هست و اگر با ما باشه ما میتونیم یک عدد بشیم و با هم جمع شدن


و شدن 542 و در رو باز کردن و با توجه به ظرفیت آسانسور بازم به احترام بزرگتر ده تایی سوار میشه


یعنی 30 و 5 بیرون میمونه و بازم از علامت جمع کمک میگیرن و میشن 575 و در آخر 5 هم سوار میشه


و میشن 577 و این همکاریشون نتیجه میده که همه زود به کارشون برسن


آموزش کسر دوم ابتدایی با کسر (آموزش ریاضی دوم دبستان)


# داستان کسر:

کیک تولد خیلی خوشحال بود اخه اون روز تولد رضا بود رضا دانش اموز کلاس دوم بود .


کیک کوچولو با خودش می گفت چقدر خوبه که امشب رضا رو خوشحال می کنم

خلاصه شب شد و موقع بریدن کیک .

بیشتر بخوانید  پاسخ سوالات تشریحی درس دوازدهم پیام های آسمانی پایه هفتم


خاله زهرا چاقو رو برداشت و کیکو به ده قسمت مساوی تقسیم کرد به رضا نگاه کرد و گفت اقا رضا چند قسمت می خوای برات بذارم داخل بشقابت ؟


رضا گفت خاله جون همش می خوام .

خاله با تعجب گفت یعنی از ده قسمت ده قسمتشم می خوای ؟ یه کیک کامل ؟ پس ما چی گل پسر؟


رضا خندید و گفت نه خاله جون راستش ده قسمتشو البته اگه شما اجازه بدید می خوام من تقسیم کنم .


خاله خندید و کیکو داد به رضا .


رضا سه قسمت از ده قسمت گذاشت برا مامان ، سه قسمت از ده قسمت گذاشت برا بابا و سه قسمتم از ده قسمت گذاشت برا خاله .

حالا بپرسید چقدر برای خودش مونده بود بچه ها؟


خاله گفت رضا جان از ده قسمت فقط یه قسمت برداشتی؟


رضا گفت اره خاله جون تازه این یه قسمتم می خوام نصف کنم نصفش ببرم برا دوستم علی که خیلی کیک دوست داره .


خاله گفت پس می خوای کیکتو دو قسمت کنی و یه قسمتشم بدی علی.

رضا گفت بله خاله جون .


خاله گفت پس حالا که ان قدر مهربونی یه چیزو امشب بهت یاد بدم که امسال به دردت می خوره .


میدونی کاری که تو امشب انجام دادی ، تو ریاضی بهش چی می گن ؟رضا گفت خاله جون سال قبل خانم معلم می گفت یه مقدار از کل چیزیو بهش می گن کسر .


تو یه قسمت از ده قسمت مساوی برا خودت گذاشتی


رضا گفت خاله اینو که کلاس دوم داریم . خاله گفت بله عزیزم صبور باش .


توی ریاضی به یه قسمت از ده قسمت مساوی کیک می گن یک دهم یا بگیم یه قسمت از ده قسمت مساوی .


رضا گفت پس خاله من سه قسمت از ده قسمت مساوی کیک دادم به مادرم .

افرین رضا جان .


رضا اخر شب خاطره ی اون شبشو داشت داخل دفترش می نوشت خالش صدا زد گفت خاله پس بنویسم سه قسمت از ده قسمت مساوی .


یعنی مثلا سه قسمت دادم به شما خاله گفت بله .


رضا اون شب بهترین شب زندگیش بود چون یه هدیه ی خیلی خوب از خالش گرفته بود اونم یادگیری یه درس شیرین دیگه از ریاضی به نام کسر .


آموزش تقریب با داستان (آموزش ریاضی دوم دبستان)


# داستان_تقریب:

⛷ در یک سرزمین کوهستانی سه تا عدد به نام های ۲۳، ۲۵ و ۲۸ زندگی می کردند .


یک روز تصمیم گرفتند به اسکی بروند . مسافت اسکی کردن آن ها از ایستگاه ۲۰ تا ایستگاه ۳۰ بود .

آن ها در حال بازی کردن بودند که ناگهان طوفان شدیدی گرفت .

هر کدام از عددها تصمیم گرفتند که سریع تر خود را به نزدیک ترین ایستگاه برسانند .


⛷ عدد ۲۵ بالای قله بود . سرخورد و به ایستگاه ۳۰ رسید و نجات پیدا کرد . عدد ۲۳ در کولاک شدیدی گیر کرده بود و راه را گم کرده بود.


او با خود فکر کرد چگونه می تواند خود را نجات دهد . با ترس به پشت سرش نگاه کرد و دید خیلی راه مانده تا به ایستگاه ۳۰ برسد .


پس تصمیم گرفت به سمت ایستگاه ۲۰ اسکی کند تا سریع تر خود را نجات دهد .

⛷ حالا تو بگو عدد ۲۸ به سمت کدام ایستگاه اسکی کند تا زودتر نجات پیدا کند ؟


گوش کن و بگو:


_ عدد ۲۵ بین کدام ایستگاه ها شروع به حرکت کرد ؟


_ عدد ۲۸ به سمت کدام ایستگاه اسکی کند تا زودتر نجات پیدا کند؟


_ اگر عدد ۴۴ بخواهد به اسکی برود بین کدام ایستگاه ها باید اسکی کند و به کدام ایستگاه نزدیک تر است؟


separator line

حتماً بخوانید:


دیدگاهتان را بنویسید