بازگشت ترامپ به قدرت
با احتمال بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و حضور چهرههای تندرو حزب جمهوریخواه در کابینه او، سیاست خارجی دولت چهاردهم ایران در برابر این تحول، رویکردی عملگرایانه و بر پایه سه مؤلفه کلیدی “عزت، حکمت و مصلحت” را در پیش گرفته است. در حالیکه پیشینه روابط پرتنش ایران و آمریکا، مسیر مذاکره را دشوار میسازد، دیپلماتهای باسابقه ایران در تلاشند با بهرهگیری از دیپلماسی رسانهای و پیامهای غیررسمی به کاخ سفید بفهمانند که بازگشت به سیاست فشار حداکثری علیه ایران، نتیجهای جز شکست نخواهد داشت.٢٠ ژانویه موسم بازگشت رسمی دونالد ترامپ به کاخسفید است. بیگمان فرصت سیوچند روزه باقیمانده تا اول بهمنماه در فرآیند ۴۵سال مناقشه و فرازوفرود در روابط ایران و ایالات متحده زمان دور و درازی نیست و به چشم نمیآید اما برای یک دیپلمات کارکشته و یک استراتژیست سیاست خارجی، آن هم با سیر تحولات شتابان منطقهای حتی فراتر از روزها و ساعتها، دقیقهها و لحظات نیز اهمیت خاص خود را دارد و نمیبایست از هیچ فرصت و مجالی برای تاثیرگذاری بر روند و سیر تحولات چشمپوشی کرد.با معرفی شماری از اعضای کابینه و حدس و گمانههای رسانههای معتبر آمریکایی در خصوص چند پست تعیینکننده کابینه در حوزه سیاستخارجی ایالات متحده، شواهد و قرائن حاکی از آن است که دونالد ترامپ چهرههای تندرو حزب جمهوریخواه موسوم به «شاهینها» را بر مصادر امور در کابینه دوم خود خواهد گذاشت؛ چهرههایی که سوابق آنان، گویای آن است که در حمایت از اسرائیل پروپاقرص و در ضدیت با ایران دارای سوابق جدی هستند.نکتهای که در ایران هم بیواکنش نماند و بهعنوان مثال فواد ایزدی، کارشناس حوزه آمریکای همیشه حاضر در صداوسیما و از منتقدان دیرباز ظریف و برجام در حوزه سیاستخارجی، در اظهاراتی در شبکه خبر، با اشاره به انتصابهای تازه ترامپ در دولت آتی خود به کسانی که به شعارهای تبلیغاتی ترامپ مبنی بر صلحخواهی و پایاندهی به جنگها اشاره و آن را به رئیسجمهوری آمریکا برای تغییر رویکرد در برابر ایران گوشزد میکردند، کنایه زد و گفت: «ترامپ نشان داد که نهتنها تغییری نکرده، بلکه تندروتر از قبل نیز شده و اینها بفهمند که تغییری در کار نخواهد بود.»در مقابل این اظهارات البته استراتژی دولت چهاردهم در سیاستخارجی آنهم در قبال پدیدهای چون ترامپ، عملگرایانه و فارغ از کلیشههای مرسوم و سوابق ناخوشایند گذشته و با استفاده از حداکثر ظرفیتهای ممکن و مقدورات و ممکنات پی گرفته میشود. همانگونه که دکتر پزشکیان در جلسه دو روز پیش خود در جمع دیپلماتها گفت: «به نظرم حتی در رابطه با آمریکا نیز ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بالاخره در عرصه منطقهای و بینالمللی با این کشور مواجهه خواهیم داشت و بهتر است این عرصه را خودمان مدیریت کنیم؛ البته دولت در نهایت، کلیت سیاست خارجی را در چارچوب استراتژی و رویکردهای کلان نظام پیش خواهد برد.»این بدان معنی و مفهوم است که دولت چهاردهم بر بستر سه مؤلفه کلیدی عزت، حکمت و مصلحت، راهبرد عملگرایانه خود در مواجهه با ترامپ را طراحی و تدوین کرده است. تیم سیاست خارجی دولت، چهبسا بسیار بیشتر و بهتر و دقیقتر از منتقدانی چون برخی تحلیلگران صداوسیما مستقیم و از نزدیک در دولت اول ترامپ با او دستوپنجه نرم کرده و بهتر از آنان میدانند که ترامپ چه شخصیتی دارد و چه اقدامات عجیب و غیرمنتظرهای ممکن است از او سر بزند و یا اینکه او تا چه حد در دولت اول خود به اسرائیلیها امتیاز و باجهای بیسابقه و زیادی داد.آنان به هیچ روی انتظار ندارند که ترامپ یکشبه عاقل شده و با ایران ترک مخاصمه کند. اما نکته آن است که آنان ترجیح میدهند به جای بیعملی، انفعال و کنارهگیری و تماشای بازیگری دشمنان ایران و ایرانی در مدیریت ترامپ و سوق دادن او به سمت افزایش تنش و چالش، حتیالمقدور با استفاده از تریبونهای موجود و ظرفیتهای دیپلماسی رسانهای و عمومی آنهم در چارچوب آن سه مؤلفه اصولی «عزت، حکمت و مصلحت» به ایفای نقش و اثرگذاری در این زمینه بپردازند.در چارچوب این رویکرد دولت چهاردهم و به سیاق اظهارات و پیام قبلی محمدجواد ظریف در شبکه اجتماعی ایکس، سحرگاه دیروز سیدعباس عراقچی با انتشار پیامی با اشاره به رویکرد فشار حداکثری ترامپ در دوره قبلی، بدو اخطار و انذار داد که آن روش شکستخورده نتیجهبخش و مفید به حال ایالات متحده نبود و منجر به شکست حداکثری شد و اگر قرار باشد همان استراتژی شکستخورده دوباره اتخاذ شود، منجر به شکست مضاعف خواهد شد و بهتر است، راهبرد «حداکثر عقلانیت» و بهکارگیری خرد سیاسی در دستور کار آمریکا و ترامپ در قبال ایران روی میز معادلات گذاشته شود. تعبیری که غیرمستقیم به بازی برد-برد در هنگام انعقاد برجام و مذاکرات هستهای در 10سال پیش اشاره دارد.حرکت در میدان غامض و پیچیده سیاست بهخودیخود بهمثابه گذر از میدان مین است. حال توجه داشته باشید که با توجه به حساسیتهای مضاعف داخلی در خصوص آمریکا، نگرشهای ایدئولوژیک و دیرباز در این زمینه، سوابق ناخوشایند و مخاصمه پردامنه ۴۵ساله، رویکردهای تمامیتخواهانه و ضدایرانی ٧٠ساله هیئتحاکمه آمریکا، تنشافزایی و اعمال فشار بیسابقه ترامپ در دور اول ریاستجمهوری، شخصیت غیرقابلپیشبینی و غیرکلاسیک و دیپلماتیک او، افزایش بیسابقه تنش در ۴٠٠روز اخیر در منطقه و غرب آسیا و حالت شبهجنگی موجود، حتی سخن گفتن در خصوص روابط ایران و ایالاتمتحده کار سخت و مشکل و توأم با ظرائف و لطائف بسیار است.حال فرض کنید تبیین استراتژی راهگشا با لحاظ همه ملاحظات در این زمینه تا چه حد شاق، سخت و پیچیده است. البته میتوان گفت تیم دیپلماسی دولت چهاردهم، نهتنها متشکل از دیپلماتهای کارکشته و باسابقه است که بهخصوص در این زمینه خاص اشراف قابلقبولی به فضای سیاستورزی کنشگران راهبردی سیاست خارجی ایالات متحده دارد و تجربه برجام و مذاکرات سخت و فشرده آن دوره را نیز دارد.
همه این پارامترها میتواند مزیت بالقوه ایران در دوران پیش رو باشد و یاریگر شوالیههای دیپلمات در میدان نبرد دیپلماتیک. البته که وقتی پای منافع ملی در میان باشد، ایرانیها نشان دادهاند فراتر از اختلافات داخلی و سیاسی بهمثابه ید واحده عمل میکنند و قوه عاقله حاکمیت تصمیمهای مناسب ممکن را خواهد گرفت. از این منظر، ارسال پیامهای غیررسمی فعلی در قالب دیپلماسی رسانهای را هم میتوان در این چارچوب ارزیابی کرد و البته باید منتظر ماند و دید آیا این پیامهای تهران در واشنگتن گوش شنوایی خواهد داشت؟