مجله گردشگری

پربازدیدترین‌ها
لینک های مفید

مصاحبه با مردی که پنج ماشین برتر را به آتش کشید. صدایی که در سرم بود آتش می گفت!

به قلم زود نیوز
به قلم زود نیوز
سرفصل‌های مقاله



به گزارش سلام نو، این شهروند نوشت: خونسرد اما عجیب و جنون آمیز حرف می زند. در سخنرانی هایش از این شاخه به آن شاخه می پرد. گاهی از شکست عشقی خود گله می کند و گاهی از ضرر مالی. اما بعد از چند دقیقه صحبت از میلیاردها دلار واریز به حساب او می شود.

«هادی» همان جنایتکاری است که خاکستر پنج ماشین برتر را سوزاند و سوزاند. این فقط از روی حسادت است. هر بار که از خیابان رد می شد و ماشینی درجه یک می دید، بنزین برمی داشت و می ریخت. او یک فندک روشن کرد و سپس انفجار را تماشا کرد و از آن لذت برد. هادیجه از این که چرا بقیه چنین ماشین هایی دارند آزارش می داد و باید موتور سوار شود. که او را تبدیل به یک جنایتکار عجیب و انتقام جو کرد.

او داستان این آتش سوزی ها را می گوید:

* چرا ماشین ها را روشن می کنید؟

من موتور دارم همیشه دوست داشتم پشت فرمان یک ماشین بالا بنشینم، اما هرگز به رویای خود نرسیدم. از طرفی زندگی من پر از فراز و نشیب بود. من همیشه مشکل داشتم همین مشکلات باعث شد نتونم با دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم. بنابراین عصبانی شدم و تصمیم گرفتم عصبانیت خود را اینگونه تخلیه کنم.

* چند ماشین را آتش زدید؟

پنج ماشین بنز، بی وی دی، دنا پلاس، پژو 2 و ریو را آتش زدم.

* یعنی هر وقت عصبانی می شدی می رفتی بیرون و ماشین را آتش می زدی؟

آره. هر وقت عصبانی می شدم یک بطری نوشابه می ریختم. سوار موتور سیکلت شدم و در خیابان ها پرسه زدم. بعد از آن هر ماشینی را دیدم و علاقه مند شدم، تصمیم گرفتم آن را آتش بزنم. بنزین ریختم و بعد صحنه انفجار و سوختن را تماشا کردم.

بیشتر بخوانید  به طور معجزه آسایی موتورسیکلت سوار را از له شدن زیر قطار / فیلم نجات دهید

* از دختر مورد علاقه ات عصبانی بودی؟

سال ها دوستش داشتم اما خانواده اش اجازه ازدواج به ما را ندادند. ضمنا من در اینستاگرام هم پیج دارم. من فالوورهای زیادی دارم همین دختر پایم را مدیریت کرد اما اجازه ازدواج به ما ندادند. البته یک سری صداها در سرم پیچید که باعث شد این کارها را انجام دهم. آن آرا هم بی تاثیر نبود.

* چه صدایی؟

صدایی که در سرم بود، آتش می گفت.

* سابقه بیماری روانی دارید؟

اصلا. من دیوانه نیستم. آن صداها فقط مرا راهنمایی کردند. البته آنتن های نصب شده روی پشت بام منازل نیز از این نظر کم کار نبودند. این آنتن ها سیگنال هایی را برای تشویق من به انجام این کار ارسال می کردند.

* شما شغل دارید؟

در حال حاضر شغلی ندارم، اما قبلا بازاریاب و توزیع کننده تجهیزات و مواد پزشکی بودم.

* چرا کارت را گم کردی؟

اخراج شدم. برادر کوچکترم آنجا کار می کرد، اما مدیر ما برادرم را مورد آزار و اذیت قرار داد. من هم با مدیر بر سر برادرم دعوا کردم. من را هم اخراج کرد.

* آیا سابقه کیفری دارید؟

10 سال پیش به جرم دزدی به زندان رفتم. بعد از آن هیچ کار خلافی نکردم تا اینکه تصمیم گرفتم ماشین ها را آتش بزنم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
نظرتون رو بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *