راننده حرفه ای که آمبولانس را پنچر کرد و دختر دو ساله ای را کشت / هوا گرم بود و من به دردسر افتادم
آمبولانس در یک لاین مخصوص پارک شده بود و من به دردسر بزرگی افتاده بودم. آنقدر عصبانی شدم که دیگر کنترلی روی مغز و رفتارم نداشتم.
نمی دانم چه شد که پیاده شدم و چرخ ها را سوراخ کردم تا عصبانی شوم.
ظهر بود. فکر کنم ساعت 6 بعدازظهر بود. هوا خیلی گرم بود و گرما غرق در من شده بود. کولر نداشتم و از صبح خیلی عرق می کنم.
گرما به مغزم نفوذ کرده بود، بنابراین نمی دانستم عمل وحشتناک من باعث مرگ یک کودک شده است. خیلی متاسفم و نمیدونی از چی رنج میبرم.
خطا: محتوا محافظت شده است!!